در روزهایی که رسانهها پر شدهاند از توصیههای پرتکرار به صرفهجویی در مصرف آب خانگی، واقعیتی بنیادین همچنان نادیده گرفته میشود که بخش خانگی، تنها حدود ۸ تا ۱۰ درصد از آب مصرفی کشور را به خود اختصاص داده است؛ در حالیکه بیش از ۹۰ درصد منابع آبی عمدتاً با روشهایی کمبازده، سنتی و پرهدررفت در بخش کشاورزی مصرف میشود.
هرچند ترویج فرهنگ مصرف بهینه در خانهها اقدامی ضروری است، اما نمیتوان از کنار این نکته گذشت که حل بحران آب، در گرو اصلاح ساختارهای کلان و تغییر نگاه در سیاستگذاری کشاورزی است. صرفهجویی در خانهها زمانی معنا پیدا میکند که همزمان با آن، برنامههایی جدی برای بهبود راندمان آبیاری، کاهش سطح زیرکشت محصولات پرمصرف، توسعه کشت نشایی و اصلاح الگوی کشت در دستور کار قرار گیرد.
در استان فارس، یکی از قطبهای کشاورزی ایران، بحران آب جلوهای عمیقتر دارد. بر اساس گزارشهای رسمی، بیش از ۴۰ درصد آب استان در فرایند انتقال و آبیاری هدر میرود. در حالیکه دشتهای مهمی در این استان در وضعیت ممنوعه یا بحرانی قرار دارند، کشت محصولات آببر همچنان در بسیاری از مناطق ادامه دارد. با این حال، اخیراً سازمان جهاد کشاورزی استان فارس از کاهش ۲۰ تا ۲۵ درصدی مصرف آب در مزارع استان خبر داده است. به گفته مجتبی دهقانپور، رئیس این سازمان، این کاهش نتیجه اقداماتی چون توسعه کشت نشایی (که از ۱۰ هزار به ۴۰ هزار هکتار رسیده)، استفاده از ارقام کمآببر، اجرای آبیاری مکانیزه و تغییر آرایش کشت در اراضی شور بوده است.
دهقانپور همچنین از مدیریت ریزش گندم با صرفهجویی ۱۵ میلیون مترمکعب آب پنهان، توسعه کشت گلخانهای و تجهیز برخی واحدهای مرغداری به سامانه بازچرخانی آب سخن گفته و تأکید کرده است که برای تحقق کامل الگوی کشت پایدار، اقناع افکار عمومی، مشارکت کشاورزان و تأمین سرمایهگذاری ضروری است.
با این حال، کارشناسان هشدار میدهند که این اقدامات، اگرچه امیدوارکنندهاند، اما کافی نیستند و همچنان بخش بزرگی از زمینهای کشاورزی در استان به روشهای سنتی آبیاری میشوند و شواهدی از کنترل یا ممنوعیت جدی کشت محصولات پرمصرف در مناطق کمآب به چشم نمیخورد.
فعالان حوزه آب در گفتوگو با عصر مردم تأکید میکنند که بسیاری از کشاورزان نیز قربانی نبود حمایتهای ساختاری، آموزشهای فنی و زیرساختهای مناسب هستند. بنابراین، برای عبور از بحران، باید بهجای سرزنش مصرفکننده نهایی، زنجیره مصرف را از سرچشمه مورد بازنگری قرار داد.
بیتردید تغییر از مردم باید آغاز شود، اما نه فقط از خانههایشان، بلکه از مزارع، سیاستها و ساختارهای تصمیمگیری.