وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    قصه شیرین باران  

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 14 اسفند 1403 93 0
     یادداشت 15 اسفند 1403 محمد عسلی                   قصه شیرین باران
    آسمان بالای سری چه دلگیر است وقتی ابرش می‌آید و امرش نمی‌آید و چه امیددهنده است وقتی که یکدست می‌بارد. گاه نم‌نمک، گاه آرام و مداوم و گاهی هم آبشاری بی‌صبرانه. باران هم مثل ما انسانهاست. گاهی آرامیم، گاهی ناآرام و گاهی هم عصبی و خشمگین چنانکه سیلی از غوغا و هیاهو راه می‌اندازیم. مثل باران وقتی که بی‌رحمانه می‌بارد و خلاصی ندارد.
    باران سوژه‌های هنری را هم با خود دارد. در شعر، نقاشی، سینما، خطاطی و حتی تئاتر. باران در اندیشه ما با ما زندگی می‌کند. راه می‌رود. می‌نشیند و گاهی هم به خواب می‌رود و در خواب هم با ماست. باران همنشین جویبارهاست، در تداوم آبشارهاست، در مسیر رودخانه‌هاست و در جوشش چشمه‌ها و در این عصر و زمانه بیشتر در لوله‌ها محبوس است تا هر خانه‌ای و مأمنی چشمه‌ای کوچک اما در اختیار جاری باشد. باران فریاد نخستین حیات است که بر زمین جاری شده تا رویش را در سطح و عمق آن زنده کند و بشود آنچه میلیون‌ها سال زمین را قابل سکونت کرده است.
    باران در ذهن و اندیشه خلّاق شاعران هم جاری است و به شعرشان طراوت و روح داده است.
    رودکی در توصیف دندان‌های خود از روشنی قطره‌های باران استفاده کرده است.
    «مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود
    نبود دندان لابل چراغ تابان بود
    سپید سیم رده بود، درّ و مرجان بود
    ستاره سحری قطره‌های باران بود...»
    فردوسی نیز بسیار از واژه باران در شعر خود سود برده است: «چه باران بُدی ناودانی نبود/ به شهر اندرون پاسبانی نبود...»
    و در شعری دیگر چنین سروده است: «ز باران زوبین و باران تیر/ زمین شد ز خون چون یکی آبگیر...»
    نظامی هم از به کار بردن واژه باران بی‌نصیب نبوده است: «چو از دامن ابر چین کم شود/ بیابان ز باران پر از نم شود»
    و سعدی چه زیبا و فهمی برای بیان مقصود تربیتی از واژه باران استفاده کرده است.
    «باران که در لطافت طبعش خلاف نیست/ در باغ لاله روید و در شوره‌زار خس...»
    و در شعری دیگر به تمثیل و در تشبیه دخل و خرج، باران را مثال آورده است: «اگر باران به کوهستان نبارد/ به سالی دجله گردد خشک رودی»
    و حافظ چه لطیف و زیبا با باران و به ایهام سخن گفته و دستمایه شعر خود را این چنین خلاقانه به بیان مقصود پرداخته است: «یارب از ابر هدایت برسان بارانی/ پیش از آنگه که چو ابری ز میان برخیزم.»
    و اما بعد؛
    باران نه تنها خود عامل آب و آبادانی است بلکه روحی در واژه‌ای است که بسیار به کار آمده تا آنجا که نام دختران ما را زینت‌بخش است و نام کسب و مغازه‌ها را و مهم‌تر روح لطیف آنست وقتی می‌رویاند گل‌های رنگارنگ و خوش‌عطر و بوی را و جان می‌دهد دانه‌های گندم را که تنها خوراک دائمی ما انسانها در روی این کره خاکی است.
    اینک این سئوال در ذهن به دنبال پاسخی است، خداوندی که دارای حکمت متعالی است با چه تدبیری دریایی از آب را بر بال باد می‌نشاند و آن را از هزاران کیلومتر به دور زمین می‌کوچاند تا به نوبت سهم هر سرزمین داده شود. آیا به این سهم اندیشه کرده‌ایم که آب‌های وزین چگونه به صورت ابر و بخار بر دوش باد می‌چرخند و در شرایطی باران می‌شوند، برف می‌شوند، تگرگ می‌شوند و می‌شویند تمامی آلودگی‌ها را تا زمین نفس بکشد، آسمان، آبی به نظر آید و ماه در نگاه عشاق در آینه آب خودنمایی کند و خورشید از زیر ابرها چشم گشاید و پرنده پر شوید در برکه زلال کوهستان چنانکه سنگ نیز از نرمی آن جان سالم به در نبرد!
    آیا جز این می‌توان در وصف قصه شیرین باران سخن گفت اگر با تفکر خلاق جامعیت باران و نقش آن را در تمامی زیبائی‌های حیات نبینیم و ندانیم؟
    و اگر باران بود و واژه آن نبود آن وقت ادبیات ما چیزی کم می‌داشت و زبان ما به طراوت نمی‌چرخید و شاعری نوپرداز چون حمید مصدق در منظومه «آبی، خاکستری، سیاه» به این زیبائی نمی‌سرود: «آی باران! باران/ شیشه پنجره را باران شست/ از دل من اما/ چه کسی نقش تو را خواهد شست؟»
    والسلام
     
    شماره روزنامه:8279
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در سه شنبه, 14 اسفند 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.