وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    دست در دست حافظ شیراز  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 20 مهر 1404 7 0
    سرمقاله 20 مهر 1404 اسماعیل عسلی             دست در دست حافظ شیراز
    تاثیرپذیری رندانه حافظ از گذشتگان و تاثیرگذاری غیر قابل انکار او بر آیندگان از جمله رمز و رازهای ماندگاری این پدیده ی تکرار نشدنی در عرصه ی ادبیات فارسی و جهان است . این که شاعری بتواند با نیم نگاهی به بزرگان پیش از خود و طی مدارج علمی فراخور زمانه ی خویش به مرتبه ای از پختگی و کمال برسد که هیچگونه آثاری از تسلیم و استحاله ی محض در برابر قله های سربرافراشته ی پیش از خود بر جای نگذارد و در عین حال به عنوان نقطه عطفی در تاریخ ادبیات ایران مطرح باشد و آیندگان پس از خود را نیز به دنبال بکشاند و در تمامی ادوار و از دید همگان صاحب نبوغی غیر قابل دسترس جلوه کند ، در توان هر کسی نیست .
    تبدیل شدن به چهره ای جهانی و غنا بخشیدن به شعر در سایه ی پرواز خیال تا جایی که حتی پس از ترجمه شدن غزلیاتش به زبان های گوناگون نیز بتواند دلبری کند ، بیانگر برخورداری سروده های حافظ از جوهره ی هنر است ، چرا که هنر قله نشین به معنای واقعی کلمه انسان را مخاطب خود قرار می دهد و چنین هنری مرزها را درمی نوردد و خویش و بیگانه و دشمن و دوست را آنچنان تحت تاثیرسحر کلام خود قرار می دهد که سخنانش را به مثل سائره تبدیل می کند و به موازات جاری شدن بر زبان مردم کوچه و بازار و شهره شدن به لسان الغیب ، در دل خواص و اندیشمندان و متفکران نیز جایگاهی ویژه پیدا می کند . زمانی که ما از حافظ سخن می گوییم نباید او را در قالب های فکری ، فرقه ای و قومی به گونه ای که موید رویکردهای شخصی و گروهی خودمان باشد زندانی کنیم زیرا همزیستی حافظ با حقیقت ، او را از گرفتار شدن در قید و بندهای زمانی و مکانی و فکری رها کرده است .برخورداری از این ویژگی و در عین حال حفظ چارچوب های متعارف برای یک شاعر که مدعی نظریه پردازی به عنوان فیلسوف و دانشمند هم نیست از حافظ شخصیتی منحصر به فرد ساخته است که نگاهی ساختارشکنانه به باورهای پراکنده ی زمانه ی خود دارد .
     جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
    چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
    بسیاری از الگوهای ارائه شده برای زندگی از سوی حافظ برای تمامی انسان های زیستمند بر کره ی خاکی صرف نظر از این که پیرو چه دین و مذهبی باشند ، قابل تاسی است .
    مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
     که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست
    نگاه واقع بینانه ی حافظ به زندگی و انسان چالش برانگیز و متاثر از دیدگاهی است که از آن بوی گونه ای خلاف آمد دلپذیر به مشام می رسد او بی آن که به وجود تعارض منافع بین انسانها اشاره ای صریح داشته باشد ، رویکردهای متنوع را مانع از رخ نمایی انسانیت به مفهوم آرمانی خود می داند و می گوید :
    آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
    عالمی از نو بباید ساخت وز نو آدمی
    حافظ ، رودررویی شخصیت های نیک و بد را بخشی از واقعیت اجتناب ناپذیر زندگی می داند و بر این باور است که :"چراغ مصطفوی با شرار بولهبی است". از منظر حافظ همه ی انسان ها به دلیل میل به جاودانگی ، زیبایی دوستی ، تشنه ی حقیقت بودن و دلبستگی های مادی و حب نفس در مسیر کمال یابی دچار خطا می شوند و در معرض لغزش هستند و در این مورد استثنایی وجود ندارد .
    جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد
    ما را چگونه زیبد دعوی بی گناهی
     یا این که :
    سهو و خطای بنده گرش نیست اعتبار
    معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست
    دیوان حافظ سرشار از پیام های انسانی است . این که خودکامگی بدنامی به دنبال دارد و جهان گذران است و فرصت ها را باید غنیمت شمرد و بکارگیری مروت و مدارا برای برخورد با دوستان و دشمنان لازمه ی زندگی است ، سخنانی نیست که کسی در هر کجای جهان که باشد آن را تایید نکند و بر آن صحه نگذارد !
    حافظ بر این باور است که بدکرداری از سمت خواص و از بالا به پایین سرایت می کند و هشدار می دهد که پیشاهنگان و مدعیان هدایت مردم باید مراقب اعمال و رفتار تاثیر گذار خود باشند
     صوفی ز کنج صومعه در پای خم نشست
     تا دید محتسب که سبو می کشد به دوش
    یا در جای دیگری می گوید :
    کردار اهل صومعه ام کرد می پرست
     این دود بین که نامه ی من شد سیاه از او
    از دیدگاه حافظ ، عشق ورزیدن با سرشت انسان درآمیخته و تضمین کننده ی آنجام کارهای بزرگ در این دنیاست بر همین اساس تحمل سختی ها ، ملامت ها و نیش و کنایه ها تنها در سایه ی عشق ورزیدن امکان پذیر است . نکته ی لطیفی که هرکسی در مقطعی از عمر به آن می رسد .
    نائل شدن به مرتبه ی بیخودی و مستی در سایه ی نگاهی عارفانه به جهان آنچنان که آدمی تحت تاثیر هیاهوها ، خودنمایی ها و آمد و شدهای متکبرانه این و آن خود را نبازد و از انسانیت خود فاصله نگیرد بزرگترین آرزویی است که حافظ در سر می پروراند .
    مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی
    در عرصه ی خیال که آمد ، کدام رفت
    شیطانی که حافظ می شناسد و ما را از او برحذر می دارد ، در تمامی لحظه های زندگی در کنار ماست . خودشیفتگی و خودبینی تحت تاثیر کرنش اطرافیان حتی اگر انسان مزین به عقل و فضل و مدعی کشف و کرامات هم باشد او را از انسانیت تهی می کند .
    تا عقل و فضل بینی ، بی معرفت نشینی
    یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی
    حافظ مانند کسی که ذهنی انباشته از تجارب تاریخی و دلی سرشار از عشق به انسان دارد دست ما را می گیرد و از راه های صعب و دشوار زندگی عبور می دهد .به همین دلیل دست در دست حافظ می توان به معراج حقیقت رفت.
     
     
     
     
     
    شماره روزنامه:8444
    این مورد را ارزیابی کنید
    (0 رای‌ها)
    آخرین ویرایش در شنبه, 20 مهر 1404

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3