در خيابان مشغول رانندگي هستي که ناگهان نوشته اي توجهت را جلب مي کند . گوجه باغي 20 هزار تومان ؛ آزمندي ات تحريک مي شود و ظرف چند ثانيه دخل و خرج را تراز کرده و ترمز مي کني و سعي مي کني جاي پارک مناسبي گير بياوري و بايستي ، همين که پياده شدي متوجه ميشوي که گوجه باغي کيلويي 40 هزار تومان است و نيم کيلوي آن مي شود 20 هزار تومان . با فروشنده که نه پروانه ي کسبي دارد و نه تابلو ، کل کل مي کني ولي بي فايده است . دلايل زيادي براي عصبانيت و خشم داري ، چرا که دروغ شنيده اي . ولي کم کم بر خشم خود غلبه مي کني و با مقايسه کردن اين دروغ با دروغ هاي بزرگتري که تاکنون شنيده اي راهت را مي گيري و مي روي . روزي ديگر دوباره از خيابان عبور مي کني و نوشته اي توجهت را جلب مي کند  !طالبي کيلويي پانزده هزار تومان ، اين بار بدون اين که پياده شوي براي کسب اطمينان از آنچه ديده اي از فروشنده مي پرسي که طالبي کيلويي چند و او در پاسخ به پرسش شما مي گويد سه نمونه داريم 35 هزار توماني ، 30 هزار توماني و 25 هزار توماني . با تعجب مي پرسي پس اين که نوشته اي کيلويي 15 هزار تومان يعني چه مي گويد طالبي 15هزار توماني تمام شده و.... تو ديگر حرفي براي گفتن نداري .

نوشته ي چسبانده شده روي شيشه مغازه بوتيک فروشي توجهت را جلب مي کند به اين مضمون که هر چه انتخاب کني 10 هزار تومان  !وارد مغازه مي شوي و متوجه مي شوي که جنس هاي 10 هزار توماني تنها به يک نمونه مربوط مي شود که از تعداد انگشتان دست تجاوز نمي کند و بقيه قيمت بالاتري دارند  !

وارد پمپ بنزين مي شوي و از کارگر و متصدي آنجا مي شنوي که با خريد مکمل مي تواني کيفيت بنزين را بالا ببري ولي از سوي ديگر در رسانه ها مي خواني که مردم از خريد مکمل در پمپ بنزين ها خودداري کنند  !

اينها تنها نمونه هايي از دروغ هاي رايج شده در کوچه و بازار هستند که به شنيدن آنها خو گرفته ايم.

در برخي از نقاط شهر بسياري از مغازه دارها فضاي حاشيه خيابان که روبروي محل کار آنها قرار گرفته را با موانعي خودساخته قرق کرده اند و اجازه پارک به هيچ خودرويي نمي دهند در حالي که خيابان متعلق به عموم مردم است و اگر پارک کردن در حاشيه آن ايراد قانوني نداشته باشد هرکسي مي تواند از آن استفاده کند . هر چند برخي از مغازه داران از اشغال پياده روها نيز ابايي ندارند .

عبور موتورسيکلت از پياده روها به امري رايج و جا افتاده تبديل شده به طوري که تا تصادفي رخ ندهد و عابري آسيب نبيند با واکنشي از سوي مامورين پليس مواجه نمي شويم زيرا تخلف موتورسوارها در حدي است که براي نظارت بر رفتار آنها به صدها و بلکه هزاران پليس در سطح شهر شيراز نياز داريم . اصولا خيلي ها مزيت موتورسيکلت را در اين مي دانند که بتوانند بدون اعتنا به علائم نصب شده در خيابان ها با سرعت خود را به مقصد برسانند به گونه اي که اگر کسي قصد رسيدن در کمترين زمان به جايي داشته باشد از اسنپ موتوري کمک مي گيرد .

همه ي اين ها يک پيام را منتقل مي کند و آن اين که با بي اعتنايي به قانون و دروغگويي مي توان با سرعت و شتاب بيشتري حرکت کرد و درآمد بي دردسري داشت  !حال شما تصور کنيد در شهري مانند شيراز مسئولين به دنبال جلب و جذب سرمايه گذار در راستاي به فعليت رسانيدن پتانسيل هاي گردشگري هستند تا به کسب و کارها رونق بدهند اما بايد از خود بپرسيم يک گردشگر چگونه مي تواند با ديدن اين همه تخلفات برداشت خوبي از رفتارهاي رايج شده در اين شهر داشته باشد .

بايد دانست که از ديد يک گردشگر خصوصا گردشگر خارجي برخورداري شهري مانند شيراز از جذابيت هاي تاريخي و فرهنگي و حتي آب و هوايي براي انتخاب شدن به عنوان مقصد گردشگري کافي نيست بلکه اداره کنندگان شهر بايد به چند نکته مهم براي ايجاد زيرساخت هاي گردشگري توجه کنند .

- حل مشکل ترافيک و عادت دادن مردم به استفاده از وسايط نقليه عمومي و حتي المقدور گازسوز کردن تاکسي ها و برقي کردن اتوبوس هاي شهري و همچنين رايج کردن استفاده از دوچرخه که به پاکيزگي هوا کمک مي کند به موازات گسترش خط مترو

- پاکسازي پياده روها از موانع ايذايي و غير قانوني

- ملزم کردن رانندگان خودرو و موتورسيکلت به رعايت مو به موي قوانين

- گسترش فضاي سبز به گونه اي که با شهرت شيراز به عنوان شهر باغ ها و بوستان ها تناسب داشته باشد

- احداث پارکينگ هاي متعدد و عادت دادن مردم به استفاده از پارکينگ هاي عمومي و خصوصي .

- حل مشکل جاده کمربندي براي کاهش تصادفات و همچنين ممانعت از ورود اتوبوس هاي مسافربري و سنگين به داخل شهر

- ترميم مکان هاي تاريخي و آماده سازي مناسب آنها براي بازديد

- راه اندازي بازارهاي هفتگي در مکان هايي خاص براي دستفروش ها

- نامگذاري خيابان هاي شيراز به گونه اي که در برگيرنده تمامي شخصيت هاي تاريخي تاثيرگذار و متفکر و دانشمند برخاسته از این دیار باشد.