کمتر کسي پيدا مي شود که تشنه ي ديده شدن نباشد . تمايل به اعلام موجوديت آدمي را از ساير موجودات متمايز مي کند. مبادرت به خيلي از رفتارها با هدف ديده شدن صورت مي گيرد لذا توجه به چنين اصلي مي تواند به ما کمک کند تا در تنظيم روابط و مناسبات خود با ديگران چنين حقي را ناديده نگيريم . وقتي حتي کودکان نابالغ و اطفال هم زماني که ناديده گرفته مي شوند به هر شيوه اي تلاش مي کنند اعتراض خود را بر زبان بياورند ، تکليف بزرگترها که با چنين ميلي بالنده شده اند کاملا مشخص است . ميل به خودنمايي ، کودک و پير وجوان و زن و مرد نمي شناسد هر چند ميل به تبرج و ديده شدن در زنان مشهودتر است چرا که آنها از اين طريق لذتي دروني را تجربه مي کنند و طبيعت هم در اين موضوع محرک آنهاست ؛ در حالي که مردان راه هاي ديگري هم براي ديده شدن دارند ! دقيقا به همين دليل است که در اين دنياي بي در و پيکر و مسلح شده به وسايل گوناگون ارتباطي شاهد رفتارهاي شگفت انگيزي براي ديده شدن هستيم زيرا ابزارهاي نوين ارتباطي مانند سلاحي است که در اختيار اغلب افراد قرار گرفته لذا استفاده صحيح از آن بسيار حائز اهميت است . شايد پذيرش اين مطلب براي بسياري سخت باشد اما عده اي براي ديده شدن حتي گاه وانمود مي کنند که قصد خودکشي دارند و يا عملا به اين کار دست مي زنند تا از اين رهگذر به اهداف مغفول مانده ي خود برسند . در پيوند با همين موضوع فراگير موسسه ي گينس که خود را متولي ثبت رکوردها معرفي کرده مبادرت به اعلام اسامي کساني مي کند که قادر به انجام کارهاي محيرالعقول براي ديده شدن هستند . از رکورد بيداري و شنا کردن در درياهاي آزاد گرفته تا انجام حرکاتي ويژه و به دست آوردن چند باره ي يک موفقيت و در مواردي داشتن يک ويژگي متمايز کننده لذا بسياري براي راهيابي به جدول رکوردهاي گينس تلاش مي کنند از ديگران پيشي بگيرند و منحصر به فرد باشند . هر چند زماني که خوب دقيق مي شويم مي بينيم که تمامي اين جريانات به نوعي سر در آبشخور درآمد زايي و پول و ثروت اندوزي دارد چرا که هم سازمان گينس و هم رسانه هايي که به پلکان شهرت تبديل مي شوند ، خودشان هم از اين رهگذر به نان و نوايي مي رسند . دقيقا مانند چاه کني که پس از حفر چاه هم خود را به نان مي رساند و هم ديگران را به آب .
اين مسئله خصوصا از زمان رواج فضاي مجازي قابل انکار نيست . براي نمونه عرض ميکنم که مثلا فردي چند ميليون دلار در يک عروسي هزينه مي کند ولي در ادامه با انتشار فيلم همين عروسي در فضاي مجازي چندين برابر پولي که هزينه کرده را به دست مي آورد. دونالد ترامپ که در جريان تبليغات رياست جمهوري همه مردم دنيا را با خزعبلاتي که بر زبان مي آورد سر کار گذاشت از همين راه درآمد زيادي به دست آورد زيرا همه مي خواستند بدانند امروز ترامپ چه مي گويد لذا به سايت هايي مراجعه مي کردند که براي ترامپ سود آور بود .
همين بيرانوند خودمان که دروازه بان تيم ملي است اخيرا يک کارناوال خبري پيرامون خودش به راه انداخت و چند ميليون نفر از هواداران پرسپوليس و استقلال را سر کار گذاشت و دست آخر هم هيچي به هيچي !
روزگاري شده که اگر يک فيلسوف و دانشمند عزلت نشين از گرسنگي بميرد هيچ کس خبردار نمي شود چون فيلسوف و دانشمند واقعي صرفا با انگيزه مطرح شدن تلاش نمي کند بلکه نوع کاري که او انجام مي دهد شهرت آفرين است .
روزگاري شده که يک آدم مشهور مي تواند مفت بخورد و مفت بگردد بدون آن که دست به جيب ببرد . تصور کنيد رونالدو بخواهد در هتلي اقامت کند . همين که خبر حضور او در يک شهر مي پيچد تمامي هتلداران گوش به زنگ مي شوند ببينند آيا مي توانند با کشانيدن او به هتل بسياري از مردم را به آنجا بکشانند .
گاهي يک نماينده مجلس براي اين که ديده شود ادعا مي کند که عده اي قصد جان او را داشته اند . مي گويند در دهه ي پنجاه يکي از هنرپيشه هاي فيلم فارسي که در خيابان لاله زار مشغول خوردن مثلا چايي بوده توسط پليس به دليل صدور چک بي محل بازداشت مي شود . در اين ميان يکي از مشتري هاي کافه با سوء استفاده از شهرت اين فرد و با هدف مطرح کردن خود خطاب به مامور پليس مي گويد : شما با من و ايشان چه کار داريد ؟ پليس هم در پاسخ مي گويد : من اصلا با تو کاري ندارم ولي ايشان چک بي محل کشيده !حالا هم برخي به دنبال شهرت نيابتي هستند . يعني اين که گوش مي خوابانند ببينند کدام يک از افراد مشهور قصد عبور از تنگنايي را دارد تا با او همراه شوند بلکه در سايه ي او ديده شوند .. در زماني که رضا شاه براي خودش کيا و بيايي داشت يکي از افراد دون پايه و کم مايه براي مطرح کردن خود گفته بود : اعلي حضرت همايوني با همان لحن مبارک به من فرمودند : پدرسوخته تو اينجا چه کار مي کني! !در واقع او لقب پدرسوختگي را بر خود هموار مي کند تا ديگران تصور کنند او با رضا شاه نشست و برخاست داشته است ! در همين راستا گاهي ما از شخص معروفي که با شخصيت او آشنا نيستيم تعريف مي کنيم تا مردم تصور کنند او را مي شناسيم . بنده خدايي که کمي تا قسمتي طبع شعر هم داشت و کماکان هم دارد در يک جمع شاعرانه که رد و بدل شدن چنين سخناني دور از انتظار نيست با وصل کردن خود به يکي از شخصيت هاي بزرگ سياسي مدعي شد که آن شخصيت سرش را به گوش او نزديک کرده و گفته : " فلاني !يک عده نمي گذارند من کارم را بکنم " جالب اين که تمامي حضار در حالي که مي دانستند دروغ مي گويد گفتند : اي والله بابا تو ديگه کي هستي . مشمئز کننده ترين شيوه اي که عده اي براي مطرح کردن خود در پيش مي گيرند اين است که براي قرار گرفتن در سايه ي فردي مشهور بي دليل وارد دعوايي مي شوند که پيامد آن را هم نمي دانند . غافل از اين که نردبان شهرت لغزنده و سست است و با کمترين حرکت ناشيانه آدم را به زمين مي زند . ديده شدن به چه قيمتي !؟