در حالی که شعار "جمعیت، اولویت ملی" بیش از هر زمان دیگری شنیده میشود، در خانههای بسیاری از خانوادههای شیرازی تصمیم برای فرزندآوری همچنان با تردید، نگرانی و حسابوکتابهای اقتصادی گره خورده است و میان خواستن و توانستن، فاصلهای شکل گرفته که بهسادگی پر نمیشود.
*دلهرهای میان دو خواستن*
صدای خندهی کودکی از صندلی عقب اتوبوس میآید و زن جوانی که کنار من نشسته بیاختیار برمیگردد و لبخند میزند. بعد آهی میکشد و میگوید: من و شوهرم دلمون میخواست بچه داشته باشیم... ولی فعلا نمیتونیم.
حرفش ساده است، اما پشت آن هزار دلیل پنهان شده؛ از قسط و اجاره گرفته تا نگرانی از آیندهای که نمیشود به آن اعتماد کرد. او خسته از سختیهای زندگی میگوید که سه سال است ازدواج کردهاند؛ هر دو کار میکنند، اما درآمدشان کفاف زندگی را بهسختی میدهد. او ادامه میدهد: ما میخوایم پدر و مادر خوبی باشیم، نه والدینی که مدام نگران قبض و اجارهخونه هستن.
در شهرهای بزرگ مثل شیراز، تصمیم برای بچهدار شدن دیگر مثل گذشته نیست؛ حساب و کتاب دارد و گاهی به اندازهی خرید خانه یا ماشین، بزرگ و ترسناک بهنظر میرسد.
*آمارهایی که نگرانکنندهاند*
به گفته کارشناسان، نرخ باروری در فارس همانند میانگین کشوری کاهش یافته و به کمتر از حد جایگزینی رسیده است.
بر اساس اطلاعات سامانه یکپارچه بهداشت، جمعیت سالمندان فارس بیش از ۶۴۵ هزار نفر، یعنی حدود ۱۳ درصد جمعیت استان است. این رقم در سالهای اخیر افزایشی بوده و پیشبینیها نشان میدهد سهم جمعیت سالمند کشور تا دو دهه آینده دو برابر خواهد شد.
مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری فارس نیز تأکید میکند: اگر امروز برای حمایت واقعی از خانواده و فرزندآوری کاری نکنیم، فردا با بحران نگهداری سالمندان روبهرو خواهیم شد که متأسفانه برخی دستگاهها در اجرای قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده کمکاری کردهاند.
مدیرکل امور بانوان استان اضافه میکند: سیاستهای تشویقی اگر به امنیت شغلی، مسکن و حمایت واقعی از مادران شاغل متصل نباشد، بیشتر شبیه شعار میماند تا راهحل.
*ترس از فردا*
همه از فرزند حرف میزنند، اما کمتر کسی از "امنیت" میگوید.
کارمند جوانی در یکی از ادارات شیراز میگوید: شغل من قراردادیه و هر سال باید استرس تمدید قرارداد داشته باشم. چطور میتونم به فکر بچه باشم؟
دیگری اضافه میکند: وام فرزندآوری خوبه، ولی برای گرفتنش باید از سد ضامن و کاغذبازی بگذری، اونم اگه بانکها اعتبار داشته باشن و مجبور نباشی ماهها منتظر بمونی.
واقعیت این است که بسیاری از زوجهای جوان، نه از مسئولیت پدر و مادری، بلکه از نبود پشتیبانی میترسند.
*نسل حسابگر، نه بیعاطفه*
نسل امروز را گاهی متهم به خودخواهی یا بیمیلی به خانواده میکنند، اما روانشناسان نگاه دیگری دارند که این نسل حسابگر است، نه بیعاطفه. آنها فرزند میخواهند، اما میخواهند فرزندشان با آرامش بزرگ شود.
یکی از مشاوران خانواده در شیراز میگوید: زوجهای جوان دنبال کیفیت زندگیاند. اگر احساس کنند فرزندشان قربانی ناامنی یا مشکلات اقتصادی میشود، ترجیح میدهند صبر کنند.
*روایت خانوادهها*
سمیه و رضا در محلهای مرکز شیراز با پسر پنجسالهشان زندگی میکنند. خانهشان اجارهای است و بیشتر درآمد رضا صرف اجاره و مخارج روزانه میشود.
سمیه میگوید: خیلی وقتها مخصوصا وقتی پسرم تنها بازی میکند، به داشتن فرزند دوم فکر میکنم، اما وقتی به قیمت پوشک، مهد و حتی شیر خشک نگاه میکنم، منصرف میشوم.
رضا ادامه میدهد: وامها و تشویقهایی که میگویند قشنگاند، اما تا وقتی امنیت شغلی و آرامش مالی نباشد، کسی نمیتواند تصمیم بگیرد خانوادهاش را بزرگتر کند.
در آپارتمانی کوچک در یکی از شهرکهای تازهساز شیراز، زوج جوانی که دو سال است ازدواج کردهاند، با درآمد محدود زندگی میکنند. زن میگوید: گاهی مادرها میگویند زودتر بچهدار شوید، اما هنوز جرئت نکردهایم. احساس میکنیم برای داشتن بچه آماده نیستیم.
مرد اضافه میکند: اگر مطمئن بودم با آمدن بچه اوضاع کارم ثابت میماند، تصمیممان عوض میشد.
در محلهای جنوبیتر، معصومه مادر سه فرزند است. با وجود سختیها، از تصمیمش پشیمان نیست. او میگوید: وقتی بچهها کنار هم بازی میکنند یا با هم میخندند، همه خستگیام در میرود. خرج زیاد است، ولی حس زندگی در خانهمان بیشتر است.
همسرش تأکید میکند: علیرغم سختیها خدا را شاکریم؛ اما اگر حمایتها واقعیتر بود، خیلی از خانوادهها مثل ما از داشتن فرزند بیشتر نمیترسیدند.
*بیاعتمادی به آینده*
دکتر رفیعی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، میگوید: مشکل اصلی فقط مسائل مالی نیست. ما با نوعی بیاعتمادی به آینده روبهرو هستیم. جوان امروز نمیداند شغلش چقدر پایدار است، مسکنش تا چند سال تأمین است و آیا خدمات آموزشی و درمانی برای فرزندش فراهم میشود یا نه. طبیعی است که تصمیم برای فرزندآوری به تعویق بیفتد.
او اضافه میکند: در گذشته خانواده گسترده نقش پشتیبان داشت، اما امروز زوجها تنها هستند و احساس میکنند همه بار زندگی بر دوش خودشان است. سیاستهای تشویقی اگر به امنیت شغلی، مسکن و حمایت واقعی از مادران شاغل متصل نباشد، بیشتر شبیه شعار میماند تا راهحل.
رفیعی در عین حال نگاه امیدوارانهای دارد و میگوید: بسیاری از زوجهای جوان هنوز میل به فرزند دارند، اما نیاز دارند باور کنند که جامعه پشتیبانشان است. وقتی احساس کنند تنها نیستند، تصمیم برای فرزندآوری دیگر ترسناک نخواهد بود.
*امیدی که هنوز زنده است*
با همهی نگرانیها، هنوز آرزوی مادر شدن و پدر شدن خاموش نشده است؛ فقط منتظرند به جای سرزنش، کسی آنها را باور کند.
همانطور که زن جوان اتوبوس میگوید: اگه بدونم قراره پشتم گرم باشه، اگه بدونم دولت یا جامعه واقعا ازمون حمایت میکنه، حتما یه روز همین صدای خنده، صدای بچه منه.
فرزندآوری، فقط تصمیمی خانوادگی نیست؛ آیینهای است از اعتماد مردم به آینده. شاید وقتی اعتماد بازگردد، خندهی کودکان دوباره در کوچههای شیراز بیشتر شنیده شود.