بازخوانی تجربه اقتصاد مردمی دوران دفاع مقدس، الگویی برای عبور از فشارهای اقتصادی امروز است؛ آن هنگام که مشارکت مردم، تولید داخلی و مدیریت مصرف، ستونهای پایداری شدند.
در روزهایی که اقتصاد کشور بار دیگر زیر فشارهای تحریم و تنشهای منطقهای قرار دارد، مرور تجربههای دوران دفاع مقدس میتواند نقشه راهی ارزشمند برای عبور از چالشهای امروز باشد؛ تجربهای که نشان داد چگونه میتوان در سختترین شرایط نیز با اتکا به مردم و ظرفیتهای داخلی، مسیر پایداری را پیمود.
*مشارکت مردم؛ ستون استوار اقتصاد زمان جنگ*
اقتصاد ایران در سالهای جنگ تحمیلی، آزمونی دشوار را از سر گذراند. با کاهش شدید درآمدهای نفتی، تخریب زیرساختهای اقتصادی و محدودیت شدید در واردات، دولت و مردم ناگزیر به شکلگیری الگویی تازه از اقتصاد شدند و آن اقتصاد مردمی بود. در این الگو، مردم نقش محوری یافتند؛ مساجد، مدارس و هیئتهای مذهبی به مراکز جمعآوری کمکها بدل شدند و هر کس به اندازه توان، در حفظ جریان زندگی اقتصادی کشور مشارکت میکرد.
آنهایی که تمکن مالی داشتند، کمکهای نقدی کردند و دیگران با اختصاص زمان، مهارت و تلاش خود، چرخ اقتصاد جنگ را به گردش درآوردند.
*فرهنگ قناعت و کنترل تقاضا؛ پشتوانهای برای ثبات بازار*
یکی از مهمترین جلوههای تابآوری اقتصادی در آن دوران، پذیرش شرایط و محدودیتها از سوی مردم بود. فرهنگ قناعت و صرفهجویی به گونهای در زندگی روزمره جریان یافت که مردم، حتی در کمبودها، آرامش نسبی بازار را حفظ کردند و از دامن زدن به تقاضاهای کاذب و هیجانات خرید پرهیز نمودند. همین فرهنگ، به دولت فرصت داد تا منابع محدود را به شکل هدفمند و عادلانه مدیریت کند.
*تعاونیها و تولید داخلی؛ جایگزینی برای واردات*
در دوران دفاع مقدس، تعاونیهای محلی و تولیدات خانگی بهعنوان بازویی برای تأمین نیازهای اولیه مردم شکل گرفتند. این تعاونیها با سازماندهی منابع کوچک و پراکنده مردمی، توانستند بخشی از کمبود کالاها را جبران و وابستگی به خارج را کاهش دهند. این تجربه به روشنی نشان داد که ظرفیتهای خرد تولیدی در کنار مدیریت منسجم میتوانند بخش مهمی از تابآوری اقتصادی را تضمین کنند.
*بازخوانی تجربه برای عبور از پیچ سخت امروز*
بیتردید شرایط اقتصادی و سیاسی امروز تفاوتهایی بنیادین با سالهای دفاع مقدس دارد، اما اصول بنیادینی که آن دوران بر پایه آنها عبور کردیم همچنان معتبر است و آن مشارکت مردم در تصمیمسازی و تولید، تقویت سرمایه اجتماعی، فرهنگ مدیریت مصرف و بازتعریف جایگاه تعاونیها و کسبوکارهای کوچک در اقتصاد ملی است.
بازگشت به این تجربه، نه به معنای بازتولید شرایط گذشته، بلکه به معنای بهرهگیری از اندیشهها و سازوکارهایی است که میتوانند راهگشای عبور از پیچهای سخت اقتصادی امروز باشند؛ پیچهایی که اگر همبستگی و عقلانیت اقتصادی پشتوانه آن شود، عبور از آن چندان دشوار نخواهد بود.