وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    کيش کيش ، جا جا  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 07 اسفند 1400 375 0
    یادداشت طنز "اسماعیل عسلی" 8 اسفند 1400       کيش کيش ، جا جا

    ننه ي غضنفر همينطوري که با خرده پارچه هاي دم قيچي خياط محل متکاشو پرمي کرد رو کرد به کوکب خانم که به خاطر ويارش سماق مي مکيد و گفت : کوکب جون، نمرديم و جنگ اروپا هم ديديم ، بعد از کرونا فقط همين يکي مونده بود  ، ديدي غربيا چيطو قاشق خالي گذوشتن تو دهن زلينسکي ننه مرده و هر چي عز و جز کرد انگار نه انگار که بهش قول کمک داده بودن ..حالو دست از پا درازتر دم از مذاکره مي زنه !
    کوکب خانم تتمه ي سماقش تو دهن چرخوند و با دو تا نفس قورت داد و گفت : ننه ي غضنفر تو چيکارت به اوکراين ؟ خاک سياه اوکراين فقط به درد تو سر کردن ميخوره ! ما کجا اوکراين کجا؟!
    ننه ي غضنفر نگاه عاقل اندر سفيهي به سر تا پاي کوکب خانم انداخت و با آتيش نفرتي که از ته دلش از اين زندگي سگي با شوهر ترياکيش زبونه مي کشيد گفت : فکر مي کني من از پشت کوه اومدم ؟ تو دهکده جهاني ، همه چي به هم ربط داره . من از روزي که فهميدم کي به کيه به چشم خودم ديدم که حتي بند قنداقه و پوشک بچه هام هم گير اتفاقاتي بوده که اين ور و اون ور دنيا افتاده ... چطور به ما ربطي نداره ؟ يادت رفته که وقتي صدام به کويت حمله کرد ، پسر خاله آقا منوچهر کويتي از راه دريا فرار کردن اومدن بيست شبانه روز تو خونه ي ما جل شده بودن و دار و ندارم رو فروختم و خرجشون کردم ، دست آخر هم با دو تا ماچ رفتن که رفتن ، حالو که عراق خسارتشون رو داده چرا جبران نمي کنن ؟!
    کوکب خانم که زخم کهنه ي دلش باز شده بود گفت : خواهر دست رو دلم نگذار که تو تحريم اول بعد از شليک دوم  ، همين مش کرامت سمسار اومد در گوش بابام پچ پچ کرد که عنقريب همه ي پسرا ميرن خارج از کشور سورچروني و ديگه چشمت به پسر نمي خوره و دخترت ترش مي کنه و رو دستت ميمونه ، با همين نام و نشون به خاطر اين که من ناکام از دنيا نرم دست من بيچاره رو گذاشتن تو دست اين مرتيکه ي فزرتي که چند سال آزگاره به مف خودش آويزونه و دستش به هيچ جا بند نيس !
    تو همين گير و دار زن حاجي کريم سررسيد و يه بسته سبزي پاک نکرده پرت کرد رو زمين و گفت : خب بگو نکبت ، دخترت تو اوکراين گير کرده و رفته تو پناهگاه ، چه ربطي داره به قيمت سبزي خورشت ، نگاه کنين چند تا نخ تره و دو تا برگ اسنفاج و مشتي خرت و پرت ديگه بهم چپونده ، هفده هزار تومن کارت کشيدم ، ميگمش مش سليمون مگه قحطي اومده ؟ ميگه کاشکي قحطي اومده بود ، دخترم تو کي يف گير کرده ديشب تا صبح دو تا پاکت سيگار کشيدم ؛ منم بهش گفتم تو که اندازه ي چند تا پاکت سيگار کشيدي رو قيمت سبزيا ، ديگه چه مرگته ؟ چي چي بگم ننه ي غضنفر از در و ديوار بهانه ميگيرن که بکشن رو قيمت خورد و خوراک مردم !
    ننه ي غضنفر گفت : روزي که حوثي ها ، چند تا موشک زدن تو ميدون نفتي آرامکوعربستان و آرامش ما رو به هم زدن ما روز قبلش لباس عروس سفارش داده بوديم و قيمت هم گذرونده بوديم و ديگه خيالمون راحت بود ، روز بعدش صاحب مغازه گفت نفت کشيده بالو شما هم بايد مابه التفاوت بدين ... من نمي دونم نفت عربستان چي چيش به لباس عروسي بچه ي من ؟!
    کوکب خانم چند تا فحش آب نکشيده داد سينه ي بن لادن و گفت : اين مرتيکه ي ريش بزي که معلوم نيست کوسه ها خوردنش يا هنوز داره با کيسينجر پوکر بازي مي کنه دو تا هواپيما زد تو برجاي دوقلو ولي ترکشش خورد تو دست کرمعلي که تو زير زمين پينه دوزي مي کنه ! بيچاره از اون روز تا حالو با پاهاش نخ سوزن مي کنه . اين بسته زبون همين که شنيد برج دوقلو آوار شده رو سر چند هزار نفر ، عينک ته استکاني زد رو چيشش رفت رو پشت بون ببينه از اونجا چيزي پيدا هست يا نيست ، خير سرش ميگفت ميخوام تفسير سياسي بنويسم تو روزنومه چاپ کنم ، هر چي رفت جلو چيزي نديد ، عقب عقب رفت افتاد رو قفس کفتراي همسايه بغلي و دستش مچل شد . خب بگو مرد حسابي اونايي که تو همون ساختمون بودن چيزي نديدن تو از اينجا ميخواي ته توي چي چي رو دربياري ؟!
    زن کل محمود که از وجناتش معلوم بود دلش حسابي براي پوتين غنج مي زنه ، همچي با آب و تاب از محاصره کي يف حرف مي زد و کيف مي کرد که انگاري رئيس ارتش روسيه نصف زميناي اوکراين رو انداخته پشت قواله ي دخترش ... رو کرد به ننه ي غضنفر و گفت : زلنسنکي لنگه دمپايي پوتين هم به حساب نمياد ، شما به من نگاه نکن که وقتي مياي تو حيات خلوت خونه ي من تنبون بچه ات رو پهن مي کني ، چيزي نمي گم . زلنسکي غلط مي کنه بره تو حيات خلوت پوتين موشک کلاهک دار جاسازي کنه ! ايشاالله دنيا به هم بريزه و همه جا خر تو خر بشه بلکن دختر منم بره خونه ي بخت . مگه نمي دونين پسر آقا رضاي بقال تو اوکراين درس مي خونه ، شايد حالو که به همه جاشون موشک خورده ، به دانشجوها بگن بياين دکتراتونو بگيرين برين رد کارتون ، دختر من از بس انتظار کشيد که پسر آقا رضا برگرده ، چيشش به جاده سفيد شد !
    ننه ي غضنفر گفت : ديگي که براي ما نمي جوشه ، بذار سر سگ توش باشه ، دنيا رو که آب ببره امثال شماهارو خواب مي بره، شما چه مي دونين سياست برگ چه درختيه که به جاي آروغ زدن تحليل سياسي به خورد مردم ميدين ، تو جنگ که حلوا قسمت نمي کنن ، موشک که آدرس تو دستش نيست ، يهويي ديدي خورد پس کله ي پسر آقا رضاي بقال ، هميشه گفتن سنگ ميخوره به پاي لنگ ، دعا کنين همه چي به خير و خوشي بگذره وگرنه حساب همه با کرام الکاتبينه !
    زن حاج کريم که به سفارش شوهرش با هزار تا بدبختي دندون رو جيگر گذشته بود که حرف سياسي نزنه کم کم زبونش باز شد و گفت : تو جنگ عراق و آمريکا شوهر از خدا بي خبر من رفت کردستان يه ماشين تويوتا خريد که به خيال خودش دوزار ده شاهي گيرش بياد ، ماشين خريد هفتصد هزار تومن ، دو ميليون داد شماره گذاري ، حالو هم ماشين افتاده تو خونه ميگن چياش گير نمياد ، مشتي کاه و خارخيسک ريختن پشتش ماشين که مرغا روش تخم بگذارن ، باد که بياد ، يکي کلاه گيرش مياد ، يکي هم کلاهشو باد ميبره !
    کوکب خانم که حسابي از کوره در رفته بود ، تکوني به خودش داد و به ننه ي غضنفر گفت : ميگن تا چند سال ديگه که همه برفاي قطب شمال آب بشه ، به حول و قوي الهي انگليس ميره زير آب ، دنيا نفس راحتي مي کشه !
    زن حاج کريم گفت : اگه ايطو بشه نونشون تو تريد روغنه ، چون اين بي شرفا تو زير آبي رفتن رودست ندارن !
    ننه ي غضنفر گفت : پاشين برين خونه تون که کارتون داره به جاهاي باريک مي کشه ، دير وقته و اگه شوهرتون بياد زندگي خودتون هم ميره زير آب ، از بس که به اين و اون گير داديم ، از خودمون غافل شديم . کيش کيش ، جا جا . نخود نخود هر که رود خانه ي خود

    شماره روزنامه:7427
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در شنبه, 07 اسفند 1400

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.