عذاب نده، حرف نزن، ساکت باش، ندو، بنشین، بازی مکن، دست مزن، راه مرو، نگاه مکن، فضولی مکن...
این جملات را بارها در مصاف با بچهها تکرار کردهایم. دریغ از یک جمله که چه کند؟ چه بگوید؟ کجا بنشیند؟ چه سخنی بگوید؟
به کار بردن فعل نهی و نفی در تربیت کار آسانی است اما اینکه فرزند کوچک ما که حالا میخواهد بزرگ شود و به یک مرد یا زن تربیت شده تبدیل شود و چه کار کند نیاز به برنامهریزی تربیتی و فراهم کردن امکاناتی دارد که نیاز حرکتی و تمایلات کودکانه او را رفع کند. رشد کودک تا سن بلوغ ناشی از تلاش سلولهای درونی و یک امر غریزی و ذاتی است که نمیتوان و نباید آن را محدود کرد. پاسخ به نیازهای جسمی حرکتی و نیازهای روحی براساس شرایط و موقعیتهای زندگی کودکانه است.
علمای تربیت در گذشته و حال سعی بر آن داشتهاند که تربیت را از دو جهت بررسی و اظهارنظر کنند. یکی وراثتی و دیگری محیطی از این روی سعدی برآنست که: «تربیت نااهل را چون گردگان بر گنبد است/ اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است...»
ناگفته پیداست که هیچ مولودی ذاتا بد نیست اما حاصل ژنهای وراثتی است که مثلا باهوش است یا کم هوش. استخوانبندی سالمی دارد یا ضعیف. استعداد ریاضی دارد یا ادبی اما همه کودکان میتوانند خوب تربیت شوند مشروط بر آنکه شرایط به گونهای فراهم باشد که به درستی نیازهای آنان تأمین گردد. پدر، مادر، محیط خانوادگی، توانمندی والدین در رفع نیازهای مادی و معنوی، محیط بیرونی «جامعه» مدرسه و سایر اماکنی که محل رفت و آمد و دلمشغولی کودکان و نوجوانان است همه تعیین کنندهاند.
معلم آگاه و فهیم به مسائل آموزشی و تربیتی و مربیان مدرسه و دوستان هستند که در تربیت خوب یا بد مؤثرند و مقصر یا بیتفاوت اند.
سعدی در بحث تربیت گاه به ذات و اصالت پرداخته و گاه به شرایط و محیط و ممکن است این شبهه را پیش آورد که دچار تناقضگویی شده است وقتی میگوید: «پسر نوح با بدان بنشست/ خاندان نبوتش گم شد/ سگ اصحاب کهف روزی چند/ پی نیکان گرفت و مردم شد...»
از دیدگاه سعدی سگ هم میتواند تربیتپذیر باشد مشروط بر آنکه شرایط و محیط و افراد همزیست، درستکردار باشند. مانند اصحاب کهف. اما همین سعدی میگوید: «سگ به دریای هفتگانه بشوی/ که چو تر شد پلیدتر باشد...»
توجه سعدی به اصالت و ذات به گونهای است که گاه شرایط و محیط میتوانند در تغییر آن تأثیرگذار باشند و گاه نه! زمان تربیت نیز مهم و تعیین کننده است. یعنی تا زمانی که شخصیت کودک رشد نیافته و شکل نگرفته میتوان با تربیت صحیح آن را شکلپذیر کرد. باز هم از سعدی مثال میآورم: «هر که در خردیش ادب نکنند/ در بزرگی فلاح از او برخاست/ چوب تر را چنان که خواهی پیچ/ نشود خشک جز به آتش راست...»
اینک با گذشت بیش از هفت قرن از زمان سعدی، تربیت و آموزش با توجه به تغییر شرایط زیستی و امکانات آموزشی و تربیتی حاصل از صنعت و فنآوریهای نوین، بسیار سختتر از گذشته است زیرا سطح توقعات و تغییرات چنان سریع است که تعداد محصولات و تولیدات ابزاری که بیشتر الکترونیکی هستند ذهن و حافظه کودکان را در شناخت و نحوه استفاده از آنها پر و فعال میکنند که با گذشته قابل مقایسه نیست.
تلویزیون، رادیو، ضبط صوت، اینترنت، موبایل، لپتاپ و انواع کامپیوترها و اسباببازیهای متحرک و خودکار، چنان دلمشغولی ایجاد کردهاند که کودک از فضای چهاردیواری خانه و مدرسه بیرون نمیآید تا طبیعت و هر آنچه در آن است را لمس کند زیرا فضای مجازی طبیعت را با تصاویر و صوت به خانه و رختخواب هم برده است و مدیریت افکار عمومی را در دست گرفته، محور تربیت از خانه و مدرسه و حتی خیابان هم گرفته شده و غیرقابل کنترل است.
زمانی میگفتند برای آنکه فرزندان دچار بلوغ زودرس نشوند در محیط روستا نباید شاهد جفتگیری حیوانات باشند و در خانه، پدران و مادران به هنگام همآغوشی باید رعایت فرزندان را در رفتار داشته باشند. هر چند محیط خانه محدود به یک یا دو اتاق بیشتر نبود. اما امروز کافی است یک گوشی تلفن همراه یا وسیله دیگری که به اینترنت وصل است در اختیار کودک یا نوجوان قرار بگیرد تا از آن طریق، تمامی اعمال جنسی را شاهد باشد و از همان زمان مشاهده، اندیشه جفت دیگری را در سر بپروراند. ممکن است گفته شود بالاخره امری طبیعی است و نمیتوان غرائز را محدود کرد زیرا از آن لذاتی حاصل آید که همگان را به جذب و جلب و حرص وا دارد. بلی چنین است لیکن تبعات و خسارات روحی و روانی ناشی از اینگونه آزادیها در تربیت بسیار مؤثرند. شرایط سخت خانوادگی که فقر مادی و بعضا معنوی را دامن میزند در جامعهای که هزار رنگ و افسون از آن بیرون میآید کودکان را و هم نوجوانان و جوانان را دچار تضاد اخلاقی و درد چه کنم میکند. نقش والدین آگاه به مسائل تربیتی و آموزشی و معلمان مسئولیتپذیر مدارس، مسلما در بهبود وضعیت اخلاقی و عملکردی فرزندان ما بسیار تأثیرگذارند.
برنامهریزیهای آموزشی و تربیتی و کتابهای درسی و دانشآموزان و معلمانی که بتوانند به درستی از امکانات و تجهیزات آموزشی استفاده کنند و مدرسهسازان محیطهای سالم و مهندسی شدهای را در ساخت و تأسیس مدارس ایجاد نمایند که معمولا نیاز به بودجه و پول کافی دارد میباید از اهداف اولیه دولتها باشد که متأسفانه همیشه مسائل امنیتی و نظامی و معیشتی به هر دلیل بر بودجه آموزشی و تربیتی غلبه دارند و همین مسئله موجب آن شده که ما شاهد سر زدن جرائمی باشیم که بیشک تعداد و حجم زندانها و دادگاههای ما را روز به روز بیشتر افزایش میدهد و ما به جای آنکه بیشتر هزینهها را صرف آموزش و تربیت کنیم مجبور میشویم زندان بسازیم. قاضیهای بیشتری را تربیت کنیم و ساختمانهای عریض و طویل دادگاهها را افزایش دهیم.
نتیجه بحث این نوشتار همه در یک جمله خلاصه میشود؛ و آن جامعهی حاصل تربیت خوب یا بد است وقتی ندانیم یا نتوانیم آنچه را که باید برای تربیت صحیح فراهم کنیم. سیاست، اقتصاد، فرهنگ، تمدن و نظام کارآمد یا ضعیف ریشه در تربیت و آموزش دارند. هر آنچه کاشتیم درو میکنیم. زیرا زمین شوره سنبل برنیارد.
والسلام