قبل از پيروزي انقلاب اسلامي،  آراء و ديدگاه سياسيون و علماي جامعه شناس درخصوص جامعه ايراني اين بود که در ايران به علت تنوع و تعدد اقوام اعم از ترک، کرد، لر، فارس، عرب و فعالين سياسي که عمدتاً در خط موازي با يکديگر فعاليت نمي کردند يک انقلاب جمعي که به پيروزي برسد امکانپذير نيست و شاه از ديرباز درتاريخ 2500 ساله ستون وحدت تمامي اقوام و احزاب ايراني است. شاه خود در مأموريت براي وطنم عنوان کرده بود که من فقط شاه نيستم بلکه مرشد مردم هم هستم. بر اين اساس هر حرکت حزبي يا گروهي در جهت مخالفت با سيستم و رژيم شاهنشاهي با شکست مواجه مي شد.
از زمان صفويان که انگليسي ها پايشان به دربار شاهان صفوي باز شد طرح توطئه تفرقه بين اقوام ايراني مطمح نظر بود و برادران شرلي «رابرت شرلي و آنتوني شرلي» به عنوان بازرگان براي خريد ابريشم به ايران آمدند و چون در اين راه توفيقاتي نداشتند انگليسي ها سلطان سليم پادشاه عثماني را تحريک کردند تا با شاه اسماعيل بر سر اختلافات مرزي به جنگ روي آورد، شاه اسماعيل که از تجهيزات توپخانه اي عثماني ها بي خبر بود در چالدران با عثماني ها وارد نبرد شد و عليرغم شجاعتي که قزلباش ها به خرج دادند شکست خورد و از اين شکست چنان غصه دار شد که دار فاني را وداع کرد.
کشورهاي مهاجم روس و انگليس به خاک ايران پيوسته بر اين باور بودند که با ايجاد تفرقه در بين مردم و دولتمردان ، آنها را متفرق کنند و يا جنگ داخلي راه بياندازند.
اما دشمنان نتوانستند ماهيت انقلاب اسلامي  را مخدوش نمايند و جلوي پيروزي انقلاب را بگيرند. امام خميني(ره) از چنان محبوبيت و هوشي برخوردار بود که با طرح يد واحده، امت واحده و همه با هم تمامي آحاد مردم را از چپ و راست و ميانه، مذهبي و غيرمذهبي گرد آورد و چنان شد که نه آمريکائي ها چنين تصور و پيش بيني داشتند و نه هيچ يک از تحليلگران و سياستمداران کشورهايي که منافع خود را در ايران تثبيت کرده بودند.
امام خميني که به خودباوري کامل رسيده بود با مهارت کم نظيري چنان در برابر شاه ايستادگي کرد که او مجبور به فرار شد.
اعتماد به نفس و خودباوري امام به يک فرهنگ و سنت ديرپا در بين مردم تبديل شد که آنها از توپ و گلوله و تفنگ هراسي به دل راه ندادند و عقب ننشستند.
نتيجه آن شد که انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و عليرغم فعاليت و خودنمايي گروهک هاي مادي گرا که علم مخالفت با مذهب از ديرباز برداشته بودند و نيز گروهک هاي التفاطي که عوام فريبانه در يک دست پرچم دين و در دست ديگر داس و چکش داشتند نيز تلاش هايشان براي در دست گرفتن قدرت به جايي نرسيد جز آنکه تعداد قابل توجهي از جوانان آنها کشته شدند و يا در مخالفت با آنها به شهادت رسيدند.
اين خودباوري که امام خميني به جامعه ايراني تزريق کرد در جبهه هاي جنگ هم خود را نشان داد و حيرت و تعجب دنيا را برانگيخت.
وقتي امام خميني پيروزمندانه نداي حق را لبيک گفت و آن جمعيت چند ميليوني در مراسم تشيع وي به صحنه آمدند تلويزيون BBC عنوان کرد: «مردي که به مردم ايران اعتماد به نفس داد از دنيا رفت.»
اعتراف دشمن به اين واقعيت نشانگر آن بود که آنها هم اين مسئله را در تحليل علت موفقيت هاي مردم ايران در حذف رژيم شاهنشاهي فهم کرده بودند.
نکته مهم تر آنکه انقلاب اسلامي ايران در آغاز کار که خسارت هاي ناشي از اعتصابات کمرشکن و خرابي هاي بسيار و پادگان هاي خالي شده از اسلحه و از هم پاشيدگي ساواک و نظام امنيتي کشور را پيش روي خود داشت و نيز گروهک هايي که همگي مقابل دولت با هدف سهم خواهي ايستادند و سفارت آمريکا که سعي داشت سهم خواهان غيرمرتبط با انقلاب ايران را جمع کند و به آنها ياري رساند تا مقابل انقلاب اسلامي بايستند و يا در جهت حفظ منافع خود يک دولت دست نشانده داشته باشد، هيچ کدام از اين اهداف و طرح ها دشمنان نتوانستند امام خميني را به عقب نشيني و يا زد و بند و تسليم وادار کنند و برعکس مردم، آمريکا و ساير مدعيان دروغين را فراري دادند و از ايران بيرون انداختند.
اين خودباوري امروز از پس 43 سال تلاش و جنگ در جبهه هاي مختلف براي دولت اسلامي و مردم ايران در ذهن و باور مردم مقاوم و صبور نهادينه شده است و اگر عليرغم فشارهاي اقتصادي و خيانت بعضي دولتمردان و نيز ضربات جاسوسان رژيم صهيونيستي و اختلاس هاي ميلياردي فرصت طلبان گرگ در لباس ميش، هنوز مردم انقلابي ايران ثابت قدم و مقاوم مقابل دشمنان داخلي و خارجي ايستاده اند ؛ نشانه همين خودباوري است.
و اگر در اين وانفساي اقتصادي مردم، مطالبه گر حق و حقوق از دست رفته خود در شرايط تهديد و تحريم اند و اعتراضات صنفي را به خيابان ها کشانده اند آن هم ناشي از همين خودباوري است.
فيدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا که زنگ خطر را براي آمريکا به صدا درآورد شاهد قتل يار انقلابي و ديرينه خود «چه گوارا» در بوليوي بود که آمريکايي ها طرح ترور او را عملي کردند همان روش را به نوعي ديگر و به صورت مستقيم با سردار شهيد ما سليماني محبوب نهضت هاي آزادي بخش به کار بردند و او را ناجوانمردانه به شهادت رساندند همه ناشي از ترس دشمن و خودباوري ما بود.
امروز هم تمامي ترفندها و حملات مستقيم و غيرمستقيم رسانه اي و نظامي بر عليه دولت و ملت ما توسط آمريکا و دست نشاندگان آنها در جريان است و بيشتر شده که کمتر نشده. آنها به دنبال سلطه و حفظ منافع خود و تسليم پذيري مردم هستند و هيچ يک از وعده هاي آنها عملي نخواهد شد زيرا در طول 43 سال دست آنها رو شده و به هيچ يک از وعده هاي خود عمل نکرده اند.
بديهي است چانه زني هاي دو طرف در نشست وين هم نمونه اي از خودباوري دولتمردان و نمايندگان اعزامي ماست.
تاريخ جز در دوره نخست وزيري مرحوم مصدق اين چانه زني ها را به ياد ندارد هرچند اعتماد مرحوم مصدق به آمريکائي ها که به دنبال حفظ منافع انگليسي ها بودند و خيانت بعضي دست نشاندگان داخلي منجر به کودتاي 28 مرداد و بازگرداندن محمدرضا شاه شد و انقلاب مردمي ايران را 15 سال به عقب کشيد و کار را سخت تر کرد.
به هر تقدير آنچه در اين کوتاه سخن عنوان شد يادآوري مختصر هر آنچه براي آزادي و استقلال بر ما رفته و هزينه هاي بسياري که پرداخته ايم است و يادمان نرود که فشارهاي اقتصادي، گراني و تورم و بازمانده از بسياري پيشرفت هاي عمراني نبايد دستآوردهاي استقلال طلبانه ما را در سايه قرار دهد و فريب هوچي گري هاي خودفروختگان به بيگانه را بخوريم و دروازه ها را به روي خيانتکاران باز کنيم. مسلم است با همتي و درايتي مي توان سدهاي پيش روي پيشرفت هاي اقتصادي را يکي پس از ديگري برداشت و صبورانه به دنبال فرداي بهتر بود اگر مديران و مسئولان ما نيازهاي مردم انقلابي را رفع نمايند و کارشناسانه و عالمانه راهکارهاي بهبود اقتصادي را پي گيرند.
والسلام