امروز اکثر کشورها با دریافت مالیات اداره میشوند و یکی از جرائم حیثیتی و سخت برای مؤدیان گریز از مالیات است. ترامپ رئیس جمهور فعلی آمریکا که متهم به فسادهای جنسی شد به سادگی از پس آن برآمد اما وقتی موضوع عدم پرداخت مالیات در مقاطعی از زمان فعالیت وی مطرح شد و بسیاری از رسانهها به آن پرداختند به سختی توانست از پس آن برآید و هنوز زبان به زبان مسئله عدم پرداخت مالیات از طرف وی به عنوان یکی از جرائم مطرح است.
در بعضی از کشورهای اروپایی تا سطح 40 درصد مالیات از حقوق کسر میشود. در کانادا برای تشویق مالیات دهندگان حتی کسانی که طبق قانون مشمول مالیات نمیشوند میباید مالیات درآمد خود را پرداخت کنند اما در پایان سال به آنها عودت میدهند.
میزان درآمد مالیاتی آمریکا از میزان درآمد فروش نفت وی بیشتر است و وقتی دولتهای حزب جمهوریخواه یا دموکرات جنگی راه میاندازند مردم اعتراض میکنند که حاضر نیستیم مالیات پرداختی ما صرف جنگ در فلان نقطه شود.
وقتی مردم کشوری مالیات پرداخت میکنند و گریزی از آن نیست در واقع مطالبهگر دولت میشوند و نسبت به عملکرد آن منتقد هستند اما وقتی ملتی چشم بر درآمدهای نفتی یا کالاهای صادراتی دارد پیوسته دولت طلبکار و مطالبهگر از ملت میشود.
و حالا بشنوید از نحوه پرداخت و دریافت مالیات در ایران که در واقع مثل هیچ کشوری نیست.
اگر از کارمندان و کارگران رسمی و استخدامی که هر ماه مالیات مصوب از حقوق آنها کسر میشود و رقم چندان قابل توجهی هم نیست بگذریم، گریز مالیاتی بیشتر از جانب کسانی است که درآمد هنگفتی دارند و به روشهای مختلف آن را پنهان میکنند.
مثلا فلان دکتر جراح قلب به صورت رسمی و بدون ترس به همراهان بیمارش میگوید هزینه جراحی را برایم سکه یا ارز بیاورید. بعضی از پزشکان علیرغم اینکه چند دستگاه کارتخوان روی میز گذاشتهاند منشی جناب دکتر بیماران را روانه عابربانک میکند تا بروند به حساب مجهولی پول واریز کنند و یا حق ویزیت را نقدا پرداخت نمایند.
بسیاری از شرکتها سعی دارند درآمدهای کلان خود را پنهان کنند تا مالیات کمتری پرداخت کنند. سیستم دریافت مالیات در ادارات دارایی هنوز ترکیبی از سیستم پروندهای قدیم و سیستم ماشینی جدید است که کارکنان را دچار سردرگمی و اتلاف وقت زیادی میکند تا جایی که برای محاسبه مالیات پس از چانهزنیهای زیاد ساعتها باید در نوبت بنشینی تا فرصت رسیدگی برسد!
واسطههای میدانی، معاملهکنندگان زمین و مسکن، دادهها و دریافتهای زیر پوستی و پنهانی، نزولدهندگان و بسیاری از کسانی که یا به وسیله تأسیس شرکت و یا به صورت آزاد درآمدهای کلانی دارند مانند صرافها یا عمدهفروشها معمولا از زیر بار مالیات شانه خالی میکنند زیرا درآمد خود را پنهان نگاه میدارند.
در وضعیت کنونی که دولت برای پرداخت هزینههای جاری هم دچار مشکل است چگونه میتوان این کلاف سردرگم را باز کرد و مردم را تشویق کرد تا ناظر بر درآمدهای کلانی باشند که از پرداخت مالیات خودداری میکنند!
آنچه در سیستم اداری کشور حلقه مفقوده است نظارت عمومی است که میباید به آن توجه ویژه داشت. چرا پزشکی که با مالیات همین مردم و تحصیلات رایگان در دانشگاهها توانسته است پزشک مجربی شود اینگونه از زیر بار پرداخت مالیات شانه خالی میکند که جنبه سیاسی هم ندارد و بیشتر طمع و حرص بیشتر داشتن است تا چند صباحی هم در طول سال فرصتی بیابند و برای تفریح و خوشگذرانی راهی دیار فرنگ شوند؟
مردم این وضعیت را شاهدند اما کاری از دستشان برنمیآید زیرا در شرایط حساسی که بیمارشان نیاز به درمان و دارو دارد سعی میکنند به هر وسیلهای هزینهها را تأمین کنند حتی اگر لازم باشد فرش زیر پایشان را بفروشند و دست به قرض بزنند و به قولی پل ببندند تا از آبرویشان بگذرند. هرچند خوشبختانه پزشکان باشرفی هم داریم که حتی از ناتوانان حق ویزیت را دریافت نمیکنند و یا جراحیهایی را بدون دریافت پول انجام میدهند. در چنین وضعیت وانفسایی دولت باید شرایطی فراهم کند که هیچ پزشک یا کمپانی و یا واسطهای نتواند گریز مالیاتی داشته باشد مثل همین آمریکا که پرداخت مالیات را آبروئی کرده است و از آن نمیگذرد و آن ممکن نیست جز آنکه دولت مدام برای مردم گزارش عملکردی بدهد تا بهانهای برای گریز مالیاتی نباشد.
وقتی جرم یقه سفیدها و یا اختلاسهای کلان و رشوهگیریهای آنچنانی رسانهای میشوند تأثیر آنی آن روی مالیات دهندگان است که تصور میکنند پرداختهای مالیاتیشان به یغما رفته است. جامعه ما نیاز شدیدی به شفافسازی اقتصادی و اصلاح امور مالی دارد .
والسلام