وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    کابوس يلدايي

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 30 آذر 1399 381 0
    یادداشت طنز سردبیر اسماعیل عسلی 1 دی 1399      کابوس يلدايي

    ننه ي غضنفر بد جوري دلش غش مي رفت و ضعف کرده بود ، زنگ زد به سروناز خانم گفت : به دادم برس که شب يلدايي دارم ميميرم . سروناز خانم گفت : مگه چي چي خوردي ؟ ننه ي مش غضنفر گفت : چند روزه رفتم تو رژيم فقط آب خالي خوردم . سروناز خانم گفت : امثال من و تو بالاخره يه روزي يا از پرخوري يا از کم خوري به درک واصل ميشيم. حالو ميگي نصف شبي من چکار کنم ؟ برو سر يخچال ، هر چي دم دستت رسيد بخور ، کاري هم به رژيم لاغري نداشته باش ، آخر پيري و معرکه گيري !يکي نيست بگه پيرزن 60 ساله اندام متناسب ماهواره اي ميخواد چيکار ؟ اينها همه اش حقه ي پوله بنده ي خدا ، از صبح تا شب ميگن اينو بخور ، اونو نخور ! يادش بخير خاله زينت رفت نشست پاي ماهواره به شش ماه نکشيد که سرکه ي سيب به جاي شربت به ليمو سرکشيد ، فشارش افتاد و مرد . خوب بگو تو که فرق بين سرکه سيب و شربت به ليمو رو تشخيص نميدي ، رژيم گرفتنت چي چيه ، خدا رحمتش کنه عمه کتي که از روي تردميل خورد زمين ديگه بلند نشد ، شمسي جون که ديگه نگو ، ديدي چيطور خودش رو سر به نيست کرد ، خوب بگو زن حسابي کي ميتونه بعد از دو جلسه کلاس يوگا ، کف پاهاشو برسونه به پشت گردنش ؟ حالا شما هم نميخواد خيلي شور بزني ، بلند شو خبر مرگت يه قاتقي بکش به دندون تا جونت در نرفته !
    ننه ي مش غضنفر کشون کشون خودش رو رسوند به يخچال و هر چي اومد دم دستش خورد و خوابيد . اون هم چه خوابي ! همچي افتاده بود روي خرناسه که بيا و ببين . معلوم نبود چي چي خورده بود که خواب ديد شده رئيس همه ي دنيا ، بدون انتخابات و تشريفات ، بي بي شوکت اومده بود در خونه بهش گفته بود بلند شو برو سازمان ملل باهات کار دارن . ننه ي مش غضنفر گفته بود : سازمان ملل به من چيکار داره ؟ بي بي شوکت گفته بود : مثل اين که هر چي گشتن يه دونه آدم درست و حسابي براي اداره ي دنيا پيدا نکردن تا رسيدن به تو ، پيش خودشون حساب کتاب کردن گفتن ننه ي مش غضنفر که تونسته تو اين وضعيت کرونايي8 تا دختر شوهر بده و 4 تا پسرش رو دوماد کنه حتما مي تونه دنيارو اداره کنه ، بلند شو برو که هماي سعادت نشسته رو کت و کولت ! ننه ي مش غنضفر شتابون و هراسون رفت ترمينال کارانديش که بليت بخره براي نيويورک که بهش گفتن بنده ي خدا بايد ويزا بگيري و با هواپيما بري ، تازه اگه ترامپ موافقت بکنه ! ننه ي مش غضنفر ميگه اگه من رئيس دنيا هستم ترامپ ديگه کيه ؟ بهش ميگن ترامپ گفته من تا زنده هستم دست از رياست جمهوري برنميدارم . ننه ي مش غضنفر هم ميگه حالا که اينطوريه من اول بايد حق اين مرتيکه ي موحنايي رو بگذارم کف دستش . بهش ميگن چه جوري ؟ ميگه حالا مي بينيد ! خلاصه ننه ي مش غضنفر بدون استخاره با روزنامه ها مصاحبه مي کنه ميگه من براي ترامپ سورپرايز دارم که فقط به خودش ميگم ! ميگن سورپرايزت چي چيه ؟ ميگه من مدرک دارم که بايدن چطوري تقلب کرده ! ولي به هيچ کس جز ترامپ نشون نميدم ! خلاصه کلام روزنامه ها هم از خدا خواسته شلوغ کاري مي کنن تا اين که خبر سورپرايز ننه ي مش غضنفر به گوش ترامپ ميرسه و ترامپ هم فورا يه دونه هواپيماي شخصي ميفرسته که ننه ي مش غنضفر رو ببرن کاخ سفيد . ننه ي مش غضنفر هم ميره تو کاخ سفيد و سر ميگذاره تو گوش ترامپ و بهش ميگه من هيچ مدرکي ندارم ولي کرونا دارم که درگوشي بهت منتقل کردم ، حالو هم برو تو قرنطينه تا دنده هات کش بياد! ترامپ هم قبل از اين که بره تو قرنطينه ننه ي مش غضنفر رو تحريم مي کنه و ننه ي مش غضنفر هم ديگه نميتونه از حسابش پول برداره که بليت برگشت تهيه کنه و همون جا يعني تو کاخ سفيد ماندگار ميشه . پنجاه نفر از اعضاي کنگره ميان پيش ننه ي مش غضنفر در حالي که زير بغل هر کدومشون پرونده ي يک کشوري هست ، پرونده ها رو ميگذارن رو ميز رياست جمهوري دنيا و به ننه ي مش غضنفر ميگن بايد تا فردا صبح تکليف اين پرونده ها رو روشن کني ، چون در غياب ترامپ و تا زماني که جو بايدن سوگند بخوره تو همه کاره ي دنيا هستي ! ننه ي مش غضنفر تا مياد به خودش بجنبه و بگه اين کار من نيست ، نماينده هاي کنگره ميرن دنبال کارشون و ننه ي مش غنضفر ميمونه و 50 تا پرونده ي بي سر و صاحب !. واي چه پرونده هاي قطوري ، ليبي ، يمن ، عراق ، فلسطين ، افغانستان ، سوريه ، ..... بوي خون و نفت و باروت تو دماغش پيچيده بود و نمي دونست با اين پرونده ها چيکار بکنه ، هوا هم خيلي سرد بود ، تمام پنجره ها باز بود و تا مغز استخونش تير مي کشيد ! هر چي تو کاخ سفيد دنبال بخاري و اجاق گشت که خودش رو گرم کنه چيزي پيدا نکرد ، يهويي چشمش خورد به شلواري که به يک چوب لباسي آويزون بود . پيش خودش فکر کرد اگه اين شلوار کار ترامپ باشه حتما يه دونه کبريت توش پيدا ميشه که بتونه دنيا رو به آتيش بکشه ، دست کرد تو جيب شلوارکار ترامپ و يه دونه فندک درآورد تا با آتيش زدن پرونده ها خودش رو گرم کنه که يهويي ديد شعله هاي آتيش از تمام سوراخ سنبه هاي کاخ سفيد بيرون ميزنه ، پاچه شلوارش آتيش گرفت و پا گذاشت به فرار ولي به هر طرف که مي رفت با در بسته روبرو مي شد ، توي همين گير و دار شروع کرد به داد و بيداد کردن توي خواب که غضنفر اومد بالاي سرش و گفت : ننه چه خبرته که خونه رو گذاشتي روي سرت ، چرا داد ميزني ؟ ننه ي مش غضنفر همين که فهميد توي خواب رئيس همه ي دنيا شده و آتشي در کار نيست از خوشحالي غضنفر رو بغل کرد و حالا نبوس و کي ببوس ! مش غضنفر که نمي دونست چه اتفاقي افتاده رفت سراغ همسايه بغلي يعني همون سرو ناز خانم و گفت : برس به دادمون که مادرم حالش بد شده ، سرو ناز خانم با سر و کله ي آشفته اومد بالاي سر ننه ي مش غضنفر و گفت : بازم ناپرهيزي کردي ؟ نگفتم هله هوله نخور . ننه ي مش غضنفر گفت : مرده شورت ببرن با اون نسخه پيچيدنت ، نزديک بود تو کاخ سفيد جزغاله بشم ، داشتم از سرما ميمردم ، سرو ناز خانم پرسيد تو کاخ سفيد چکار داشتي ؟ ننه ي مش غضنفر گفت : خبر مرگم شده بودم رئيس همه ي دنيا ...
    مش غضنفر حسابي قاطي کرده بود و از حرف هاي مادرش سر در نمي آورد ! به سرو ناز خانم گفت : ميشه بگي اينجا چه خبره ؟ سرو ناز خانم گفت : کسي که سه روز غير از آب خالي چيزي نخورده و يهويي کلي هله هوله ريخته تو شکم عزا مونده ، ديگه بهتر از اين نميشه ، چيزيش نيس ، پر خوري کرده ، خواب بد ديده ، تا چند روز نخوابه خوب ميشه ! بعدش هم زير لب زمزمه کرد : کم گشنه و آروغ فندقي

    شماره روزنامه:7086
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در یکشنبه, 30 آذر 1399

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.