معمول این است که هر چیز در معرض خطر قرار می گیرد یا بیم آن می رود که آسیب ببیند آن را بیمه می کنند اما هنوز کسی پیدا نشده که برای بیمه هایی که در خطر قرار گرفته راه چاره ای بیندیشد . به قول معروف : هرچه بگندد نمکش می زنند / وای به روزی که بگندد نمک
قابل کتمان نیست که سود شرکت های بیمه در گرو مواجه نشدن افراد بیمه گزار با مشکل است تا ناگزیر به استفاده از حق بیمه خود نشوند و شرکت بیمه هم پول دریافتی را نوش جان کند ! در همین راستا شرکت های بیمه مبادرت به تعیین مشوق های مالی می کنند و هر کسی که از حق بیمه خود برای جبران خسارت استفاده نکند در سال بعد حق بیمه ی کمتری پرداخت خواهد کرد حال اگر کسی بعد از ده سال پرداخت بیمه یکبار خواست از بیمه خود استفاده کند حسابش با کرام الکاتبین است !
از آنجایی که ما همه چیزمان به همه چیزمان شباهت دارد ، شرکت های بیمه هم رفتاری استاندارد ندارند . البته در جامعه ای که خسارت ها ، بیماری ها ، تصادفات ، آتش سوزی ها و آمار دزدی ها بالاست ، نباید انتظار داشت که شرکت های بیمه در روز مبادا برای بیمه گزاران فرش قرمز پهن کنند .
در حال حاضر بازنشستگان کشوری و تامین اجتماعی به همان نسبت سهمی که کویر لوت از بارندگی ابرهای عقیم شده دارد ، آنها هم از خدمات بیمه بهره مند می شوند .
من نمی دانم چه حکمتی است که از اندیشه و ایدئولوژی و سبک و منش و روش و سیستم و کارخانه و قانون و .... هر چه وارد کشور ما می شود پس از مدتی دچار دگردیسی و استحاله گردیده ، به گونه ای چهره عوض می کند که بنیانگذار آن هم قادر به تشخیص هویت آن نمی شود . ظاهرا طوری مهندسی معکوس را روی آن پیاده می کنند که اصل و نسب خود را هم انکار می کند .
بنده خدایی می گفت خودرو بیمه شده ی ما در یکی از همین کشورها که در معرض انواع لعن و نفرین قرار دارد تصادف کرد . پرس و جو کردیم که در چنین مواردی چه باید کرد . گفتنند با شرکت بیمه تماس بگیرید . همین کار را کردیم . طولی نکشید که شرکت بیمه یک خودرو مناسب در اختیار ما قرار داد و خودرو ما را هم با خود برد و گفت تا زمانی که خودرو به شما تحویل شود می توانید از این خودرو استفاده کنید و همین طور هم شد ولی در اینجا اگر خودرو شما به هر دلیل در اثر تصادف زمین گیر شود شما باید برای دسترسی به خدمات بیمه ای هفت خوان رستم را پشت سر بگذارید تا در مرحله اول تازه طلبکار بودن خود را ثابت کنید !
بیماران بیمه ای هم وضعیتی بهتر از خودروها ندارند . آخر در کجای دنیا ابتدا پول دارو و درمان را می گیرند و قبض پرداخت هزینه ی دارو و درمان را به دست بیمار می دهند و می گویند برو به بیمه تحویل بده تا چند ماه دیگر به حسابت واریز شود ؟ بیمه در جامعه ما صنعت بیماری است و چون با هدف سودآوری تاسیس می شود ، برای ارائه ی خدمات مرز تعیین می کنند و یک بازنشسته سالمند باید نزدیک به 30 پله را طی کند تا رسید پرداخت هزینه دکتر و دارو را تحویل دهد !
از طرفی دیگر ، نحوه ی تعامل صندوق ها با شرکت های بیمه و بیمارستان ها و مراکز درمانی هم از اسلوب شناخته شده ای پیروی نمی کند . فشار ناشی از انباشت بدهی دولت به صندوق ها و انباشت بدهی صندوق ها به شرکت های بیمه و مراکز درمانی نهایتا بر بیماران و خانواده های آنها وارد می شود در حالی که این مسئله هیچ ربطی به آنها ندارد . بسیار مضحک است که یک مسئول در مقام پاسخگویی به اعتراض بیمه گزاران از مشکلات پیش آمده بین دولت و صندوق ها خبر می دهد در حالی که مشکلاتی از این دست زاییده ی دخالت دولت در کار صندوق ها و حیات خلوت تصور کردن آنها است.
وقتی صاحبان اصلی صندوق بازنشستگی که خود بازنشستگان هستند نمی توانند در سیاست گذاری ها دخیل باشند و کم و کیف آمد و شد مدیران صندوق را کسانی تعیین می کنند که مورد تایید بازنشستگان نیستند و مدیران میانی صندوق ها هم توسط مدیران اصلی تعیین می شوند ، دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی ماند و جالب اینجاست که هیچ کس هم پاسخگو نیست که بگوید بر سر دارایی صندوق ها چه بلایی نازل شده و سود حاصل از فعالیت هلدینگ ها به جیب چه کسانی رفته است که صندوق ها به چنین روزی افتاده اند ؟ !
این شیوه ی مدیریت دیگر نوبر است . مگر نه این است که در اسلام هر کسی صاحب اختیار دارایی های خودش است پس چگونه است که بازنشستگان نمی توانند در مورد چگونگی فعالیت کارخانجات زیر نظر صندوق های بازنشستگی متعلق به خود تصمیم گیری کنند ؟
با خمیر کردن انبوه نامه های ارسال شده از سوی کانون های بازنشستگی کشوری و لشکری و تامین اجتماعی به مجلس و نهاد ریاست جمهوری و شورای نگهبان و دفاتر نمایندگان مجلس و .... می توان یک کارخانه تولید کارتن و مقوا راه اندازی کرد ولی دریغ از یک پاسخ درست و حسابی !
مثل لبوفروش ها و شلغم فروشی ها که در 3 ماه زمستان برو بیایی دارند ، مدیران کانون های بازنشستگی هم در ایام انتخابات با آغوش باز نمایندگان مجلس مواجه می شوند و حرف های نان و آبدار می شنوند اما همین که نامزدهای نمایندگی مجلس آردشان را بیختند و الکشان را آویختند دیگر دست کسی به دامنشان نمی رسد
به نظر می رسد بهترین راه برای ارتقاِی کیفیت خدمات رسانی بیمه ها این است که شرکت های بیمه را بیمه کنند تا در زمان ورشکستگی آنها دست بیمه گزاران به جایی بند باشد.