روزنامه عصر مردم در سراسر جهان یک پورتال خبری آنلاین آنلاین و منبع برای محتوای فنی و دیجیتال برای مخاطبان با نفوذ خود در سراسر جهان است. شما می توانید از طریق ایمیل یا تلفن به ما بپیوندید.
+(98) 713-234 8010-13
آزادي اقتصادي و سياسي در جهان امروز بي معني است و تعبير واقع بينانه اي ندارد. جهش توليدات صنعتي، کشاورزي و خدماتي توسط کشورهاي رقيب و مصرف کننده به گونه اي راه هاي عبور به اقصي نقاط گيتي را باز گذاشته که امروز در هر کشوري مي توان کالاها و مواد توليدي کشورهايي مانند چين، کره، تايوان و ويتنام را مشاهده کرد و آنها را خريداري نمود.
بعد از جنگ جهاني دوم همه آزادگان جهان تصور مي کردند عضويت کشورها در سازمان ملل و باد خوردن به پرچم کشورهاي عضو نشانه اي از استقلال سياسي و اقتصادي است و نموداري از خيل از بندرستگان است. اما به واقع چنين نشد. کشورهاي عضو در سازمان ملل به لحاظ وضعيت و موقعيت سياسي و اقتصادي شباهتي به هم ندارند زيرا تحولات صنعتي و فرهنگي و عملي در کشورها به يک اندازه نيست و جز در مواردي چند مانند کشورهاي اروپايي و امريکا و چين و روسيه بقيه وابستگي هاي سياسي و اقتصادي و حتي نفوذ فرهنگي به غرب در آنها کاملا مشهود است.
هرچند در بسياري از اين سرزمين ها طبقه متوسطي به وجود آمد و قرون 17 و 18 در اروپا منشاء تحولات و دگرگوني هاي بي شمار بود اما در کشورهاي آسيايي و آفريقايي با توجه به خصوصيات نه چندان مثبت طبقه بورژوازي ملي نتايجي همانند طبقه مثبت بورژوازي ملي اروپايي به لحاظ مديريتي و کارآمدي و فرهنگ صنعتي پلکاني به بار نخواهد آورد.
مردم اروپا با قدرت هاي خارجي، سرمايه هاي خارجي، سياست خارجي و خلاصه کلام با استعمار و استثمار خارجي روبرو نبوده و نيستند بلکه خود استعمارگر و استثمارگرند.
متأسفانه در کشورهاي آسيايي و آفريقايي و آمريکاي لاتين، استقلال هنوز سرپوشي براي امپرياليزم جديد است و طبقه متوسط و طبقه حکومت کننده تابع آن هستند و اگر چيزي به نام استقلال وجود دارد آن را نبايد هرگز با استقلال کشورهايي مانند آمريکا و روسيه و انگليس اشتباه کرد.
نفوذ کشورهايي مانند آمريکا، روسيه، چين، انگليس و فرانسه به دليل داشتن حق وتو در سازمان ملل بيان کننده اين واقعيت تلخ است که کسي که به نام يک واحد مستقل جغرافيايي و سياسي رأي مي دهد نماينده چه قدرتي و چه طبقه اي و چه طرز فکري و چه تمايلات اجتماعي در کشور خودش است؟
آيا جز اين است که غالب آرائي که نمايندگان ملل در اين سازمان جهاني نسبت به مسائل مختلف مي دهند انعکاس فکر، و مصلحت اکثريت مردم کشورشان نيست زيرا سازمان سياسي کشورها يا نماينده مستقيم و يا تابع قوانين و سياست هاي سرمايه داري جهاني هستند که وجود و بقاي سرمايه داري جهاني و دوامش مربوط به وجود اين فاصله بين منافع حکومت کنندگان و حکومت شوندگان است.
همين تحريم هايي که مدتي است آمريکا و بعضا اروپا بر کشورهايي نظير ايران، روسيه، عراق، سوريه، يمن، افغانستان و بعضي کشورهاي ديگر تحميل نموده اند نمونه و نشانه بارزي از اعمال قدرت سرمايه داري جهاني به زعامت آمريکاست که استقلال سياسي و اقتصادي کشورهاي تحت ستم را تحت الشعاع قرار داده است و يا اينکه درآمدهاي کشورهاي نفت خيز خليج فارس را به نام حفظ امنيت آنها با فروش اسلحه و باجخواهي هاي ديگر به يغما مي برد و آنها را به گاو شيرده تشبيه مي کند.
امپرياليزم جديد که بر قاعده و بنيان اقتصاد توليدي و مصرفي بنا شده چنان اقتصاد اختاپوسي در سراسر دنيا گسترده که از هر طرف وابستگي و دلبستگي به امپرياليزم را دامن زده است متأسفانه در جوامعي که امروز بدينگونه خود را آزاد و مستقل مي پندارند طبقه متوسط شهري و بورژوازي ملي به طور عمودي به وسيله شکل زندگي از جمله حقوق و مزايا، اميد به زندگي، اميد به پيشرفت و ترقي... به امپرياليزم جهاني بسته شده اند.
در کشورهايي از سه قاره آسيا، آفريقا و اقيانوسيه که کم و بيش سابقه صنعتي دارند امپرياليزم جديد سلطه خود را با تشکيل مؤسسات مختلط مستحکم مي کند به گونه اي که سرمايه داران بزرگ خارجي با سرمايه داران داخلي شريک مي شوند و بدين ترتيب منابع و بازارها و قدرت تصميم گيري تحت نظارت اين شرکت هاي مختلط در مي آيد.
صنعت و ارائه خدمات مهندسي و فني با خود زبان خارجي مي آورد فرهنگ خارجي تزريق مي کند و روش و منش بيگانه را تحميل مي نمايد و فرهنگ بومي را تحت الشعاع قرار مي دهد و کار به جايي مي رسد که مردمان در کشورهاي خود احساس غربت و بيگانگي مي کنند و در برابر سلطه خارجي تحقير مي شوند. سلاح و مهمات، اتومبيل ها و ماشين ها، نوشابه ها و صفحات موسيقي و فيلم هاي سينما بيشتر از ساير کالاها برچسب خارجي دارند. اسامي دکانها و مغازه ها و شرکت ها رنگ و بوي محلي خود را از دست مي دهند و به الفاظ و اسامي خارجي مبدل مي شوند.
در اينجاست که هويت فرهنگي بومي آسيب مي بيند و زير سايه و شعار آورده هاي خارجي قرار مي گيرد. بناهاي قديمي و باغ هاي بزرگ از بين مي روند و برج و آسمانخراش ها از درون فضاي سبز سر برون مي آورند.
ابتذال، هويت و آرمان هاي ملي را منکوب کرده به فراموشي مي برد و عشق به زندگي مصرفي و بازارگردي را جايگزين انديشه خلاق و فرهنگ زيست بومي مي کند.
با چنين تحولات تهوع آوري خودفراموشي «اليناسيون» جامعه را به مصرف گرايي مي کشاند و بازار مصرف بدون پشتوانه توليد ملي زمينه و شرايط قاچاق کالا و مواد را فراهم مي آورد.
ما بايد کاري کنيم که ضمن حفظ هويت ملي و ايراني- اسلامي، همه تلاش ها و آرزوها و هدف ها صرفا در حدود تأمين معاش و ترقي محدود نگردد و وجه اشتراک و آنچه مي بايد آحاد و افراد جامعه را به هم پيوند دهد معدوم نگردد.
فعاليت هاي صنفي و سنديکائي، فعاليت هاي آزاد فکري و سازمان هاي واقعي براي تربيت عمومي مردم و هر وسيله اي که بتواند پيوند معنوي مردم را قوت و تحقق بخشد را تقويت کنيم و فرد را به جامعه و جامعه را به سازمان هاي اداري و سياسي کشور متصل نمائيم.
بر مصرف نظارت کنيم و آموزش هاي لازم براي تغذيه سالم اعم از تغذيه بدني و روحي و رواني را در دستور کار قرار دهيم. مسلما اعتلاي فرهنگ روزنامه خواني و مطالعه به هر طريق مي تواند ما را از انقطاع فرهنگي به دور دارد.
به خودکفايي فکر کنيم و به جهش توليد داخلي تا ديوارهاي مانع از رشد و بالندگي استقلال اقتصادي يکي پس از ديگري از ميان برداشته شود. اميد که بيش از پيش بيدار شويم و بيداري را دامن زنيم.
والسلام
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.