سرمقاله 3 اسفند اسماعیل عسلی جای خالی تاریخ شفاهی پیرامون عملکرد نمایندگان مجلس
امروزه با توجه به تنوع وسایل ارتباطی ، هر نماینده مجلس به تریبون های زیادی دسترسی دارد اما با این وجود واکنش نمایندگان به آنچه در جامعه می گذرد در حدی نیست که نشان دهنده ی دغدغه مندی آنها باشد . تصور کنید روزانه صدها خبر پیرامون موضوعات گوناگون رسانه ای می شود که ممکن است بربزرگنمایی یا کوچک نمایی یا عین واقعیت استوار باشد که البته ما انتظار نداریم نمایندگان مجلس به تمامی اخبار و رویدادها واکنش نشان دهند اما این چشمداشت زیادی نیست که توقع داشته باشیم هر نماینده حداقل در حوزه ی تخصصی و ادعایی خودش به موضوعات مبتلابه جامعه به ویژه آنچه در حوزه ی انتخابیه اش رخ می دهد واکنش نشان دهد تا اولا به منفعل بودن متهم نشود و ثانیا با اظهار نظری که می کند به فرو نشاندن التهابات و روشن شدن فضا یاری رساند . ظرف 45 سال گذشته شاهد شکل گیری 11 مجلس بوده ایم که در هر دوره تعدادی نماینده در آن حضور داشته اند اما دریغ از چند کتاب مناسب که در برگیرنده ی خاطرات آنها از افت و خیزها و نشیب و فرازهای مجلس در پیوند با رویدادهای مهم کشور باشد تا میزان نقش مجلس در هر رویدادی از دید یک نماینده معین گردد ! شاید برخی از نمایندگان وجود اسناد مرتبط با تشکیل جلسات و کمیسیون ها و صدور بیانیه ها را در بایگانی مرکز پژوهش های مجلس برای ماندگاری در تاریخ و مراجعه پژوهشگران به آنها کافی بدانند و یا این که تصور کنند چنین امری وظیفه ی ذاتی افراد خاصی است در حالی که وقتی یک رویداد از دید یک نماینده توصیف می شود چه بسا با توصیف نماینده ای دیگر تفاوت داشته باشد و همین تفاوت هاست که دست به دست هم می دهند و به مورخین برای داوری پیرامون نقش و جایگاه مجلس و برخی از نمایندگان تاثیرگذار در تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی کشور یاری می رسانند . یکی از اشکالات اساسی وارد شده به بسیاری از نماینده ها دلمشغولی های پسا مجلسی آنهاست که معمولا دیده شده به سراغ ثبت شرکت و گرفتن امتیازات اقتصادی و کارخانجات و فعالیت در بخش خصوصی می روند و از دغدغه ی اصلی خود که پیگیری مطالبات مردمی است و قبلا با همان دستاویز به مجلس راه یافته اند فاصله می گیرند و گاهی نیز محو می شوند و بعدها سرکله ی آنها در برخی از ماجراهای چالش آفرین پیدا می شود . عده ای از نمایندگان نیز که با برخورداری از حاشیه ی امن در چند دوره ی متوالی به مجلس راه یافته اند و به اهرمی تعیین کننده برای مهره چینی و راه اندازی فراکسیون های داخلی مجلس تبدیل شده اند ، از قدرت لابیگری بالایی برخوردارند و نقش آفرینی آنها تنها در چارچوب تعهدات جناحی قابل توجیه است و لاغیر برخی از نمایندگان که بیشتر به دنبال عاقبت بخیری هستند از پرداختن به موضوعات چالش برانگیز خودداری می کنند و با بسنده کردن به امضای بیانیه های جمعی از کنار برخی حوادث تاریخی به سلامت عبور می کنند و آنهایی که به موضوعات ملی ، منطقه ای و جهانی ورود می کنند نیز دو دسته هستند . عده ای می دانند که چه می گویند و از پیامدها و هزینه های آنچه بر زبان می آورند نیز آگاهی دارند و کسانی هم هستند که با تاسی به برخی از شخصیت های برجسته ی سیاسی برای خالی نبودن عریضه حرفهایی کلیشه ای می زنند تا به گونه ای اعلام موجودیت کرده باشند . برخی از نمایندگان خصوصا در ماه های آخر نمایندگی خود به دنبال بیان حرف های مردم پسند و انتقادآمیز هستند تا امیدی به انتخاب مجدد داشته باشند. برخی از نمایندگان که با راه و رسم
چانه زنی از بالا آشنایی دارند ولی حنای آنها در حوزه ی انتخابیه ای که از آنجا به مجلس راه یافته اند رنگی ندارد ترجیح می دهند که با گرفتن پست و موقعیتی نان و آبدار کاشته های خود را درو کنند .
صوری بودن نقش احزاب و پتانسیل بالای مجلس برای ایجاد انشعاب در جریان ها و جناح ها موجب گردیده که هیچ جریانی زیر بار مسئولیت بسیاری از مصوبات و موضع گیری ها و ندانم کاری ها در ادوار گوناگون نرود چرا که با استناد به تاثیرپذیری مجلس از بیرون که هیچ کس هم منکر آن نیست ، دستاویزهای گوناگونی برای توجیه برخی از مصوبات مغایر با منافع ملی وجود دارد. تعدادی انگشت شماراز نمایندگان مجلس پس از پی بردن به کم اثر بودن وجودشان و غلبه ی نگاه های جناحی بر بسیاری از سمت گیری ها در
خوش بینانه ترین حالت صادقانه از نامزدی مجدد برای دوره های بعدی خودداری می کنند.
بسیاری از نمایندگان که حتی چند دوره سابقه نمایندگی داشته اند هنوز به دلایل حاشیه نشینی مجلس و مشکلات اساسی آن پی نبرده اند و نمی دانند که مشکل اساسی که مجلس را از متن به حاشیه برده میل به تمرکز گرایی است. مشکل اساسی کشور ناهمخوانی برخی آرمانها و بلندپروزای ها با واقعیت هاست ، مشکل اساسی کشور عدم هماهنگی میان بضاعت و جایگاه اقتصادی کشور با سیاست خارجی و نهایتا مشکل اساسی کشور ناسازگاری بین سنت و مدرنیسم است .
اگر نمایندگان ادوار مجلس اهل خاطره نویسی بدون خودسانسوری بودند و یا برخی از اهل قلم حاضر می شدند برای غنی کردن تاریخ شفاهی در حوزه ی سیاسی به سراغ نمایندگان بروند و به ثبت آنچه بر آنها گذشته است بپردازند ما با موجی از داوری های شائبه انگیز پیرامون عملکرد نمایندگان در ادوار مجلس مواجه نبودیم و می توانستیم به پرسش اساسی پاسخ دهیم.
از این منظر به نظر می رسد که جای خالی تاریخ شفاهی پیرامون عملکرد نمایندگان مجلس کاملا آشکار است.