مجلس آینده را دولت یا حاکمیت شکل نمی دهد. مجلس آینده در اندیشه و خواست رأی دهندگان است اگر اراده ای برای انتخاب به معنای حقیقی آن باشد. مروری بر تحولات صد ساله اخیر و پیش از آن در ایران فقط یک پیام دارد و آن اینکه هر وقت مردم به پا خاسته و اراده کرده اند تغییری ایجاد کنند و رهبرانی چراغدار و پرچم دار راه بوده اند انقلابی روی نموده و نتایجی به بار آورده است. مانند انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ایران، یعنی مردمی که زیر سلطه و تیغ شاهانی چون قاجاریان و پهلوی ها بوده اند با حرکتی جمعی و اتحادی مثال زدنی پای به میدان گذاشته و بی محابا در فرو ریختن کاخ های ظلم و بیداد از جان و مال دریغ نکرده اند.
تحولات سیاسی و اقتصادی را با دیپلماسی و ایجاد روابط می توان در کوتاه مدت ایجاد کرد اما تحولات فرهنگی که ریشه در سنت ها، فرهنگ ها و باورها دارد زمان بر است و به سادگی امکان پذیر نیست. جزمیت و تعصبات قومی، فرهنگی و دینی که در طول زمان شکل دهنده رفتارها و اندیشه هاست برانگیزنده احساساتی می باشد که بعضا عقل را کنار می زند و تدبیر عالمانه ای در آن راه ندارد.
ملت ترکیبی از اجتماعاتی است که در یک سرزمین با یک پرچم، یک حکومت و یک زبان رسمی در مرز تثبیت شده جغرافیایی موجودیت و هویت خود را در نقشه جهان رقم زده است. اما همین ملت هر چند زیر لوای اشتراکاتی روزگار می گذرانند بستگی های قومی، زبانی، سنتی و خرده فرهنگ هایی دارند که حتی زادگاهشان را بر منافع ملی اشان ترجیح می دهند.
انتخابات نه بخشنامه ای است و نه دستوری. انتخابات مولود باورهای قانونمند شده ای است که مسیر آزادی و مردم سالاری را تعیین و ملتی را به پیمایش آن در مسیر تعیین شده راغب کرده و هدایت می کند.
کسب آزادی اعم از آزادی های فردی، اجتماعی، ملی و اقتصادی بدون اراده ای آزاد برای انتخاب میسر نیست.
شرکت در انتخابات مانند هموار کردن راه های پرفراز و نشیب است برای پیشرفت و حرکت همگانی در جهت توسعه و عمران و آزادی و استقلال، مشروط بر آنکه شایسته سالاری و انتخاب اصلح، مجلسی را شکل دهد که بتواند راه را از چاه تمیز و تشخیص دهد.
موفقیت و برازندگی هر مجلسی بستگی به نوع انتخاب ما دارد. نارضایتی های ناشی از برآورده نشدن خواسته ها نباید منجر به حذف صورت مسئله ای شود که راه حل آن فردی نیست. بلکه راه حل آن چکیده اراده عمومی به منظور گشایش قفل های بسته ای است که کلیدهای گشایش دهنده ای را طلب می کند.
انتخاب شوندگان همان کلیدهای بازکننده قفل هایی هستند که به هر دلیل بسته شده و بی کلید مانده اند.
گاه استعمار خارجی بر خواسته های ملتی قفل می زند. گاه استبداد داخلی و گاهی هم جهالت ها و منفعت طلبی های کارگزاران که قدرت سوءاستفاده را به دستشان می دهیم. انتخابات اصلح راه سوء استفاده را می بندد زیرا اندیشه های آگاه و دیدگاه های عالمانه همراه با مسئولیت پذیری و رسالت کاری وظایفی که ملت بر دوش منتخبین می گذارند راهگشای مسائل پیچیده سیاسی و اقتصادی و هم فرهنگی است.
پشت کردن به انتخابات حذف صورت مسئله ای است که حل نخواهد شد و اوضاع را بدتر خواهد کرد.
بعد از چند هزار سال که از تاریخ نوشته بشر می گذرد چند قرنی است ملت ها توانسته اند از زیر یوغ برده داری و فئودالیته و حاکمیت مستبد بیرون آیند و دست به انتخاب بزنند که ایران هم از صدر مشروطیت تاکنون جسته گریخته توانسته برای آنکه آزاد باشد و انتخاباتی داشته باشد با نثار خون های جوانان و اراده همگانی به این مهم دست یابد.
انتخابات یک حق است که به سادگی به دست نیامده و امانتی است که می باید حفظ شود. دولتمردان دشمن ایران و ایرانی که میلیاردها دلار هزینه می کنند تا مردم ایران را از شرکت در انتخابات محروم کنند چه گزینه ای برای جایگزینی انتخابات دارند؟
جز آنکه مجلسی ضعیف و بدون پشتوانه ایجاد شود که نتواند کاری درست انجام دهد حاصلی از این دشمنی ها به بار می آید؟ قدرت مجلس آینده و توانایی آن در اراده عمومی مردم ماست، اراده ای که مهمترین گزینه ها را انتخاب می کند و بدون توجه به سم پاشی های دشمنان و تحریک احساسات که بسیاری کارشناسانه تبلیغ می شود به پای صندوق های رأی می رود و استقلال و آزادی خود را به نمایش می گذارد.
طبیعی است که 45 سال مردم و حاکمیت بعضا در آزمون و خطا بوده و دستآوردهای استقلال طلبانه ای را داشته و ناکامی هایی هم همراه و هم سوی کامیابی ها داشته اند افراد منتخب یا منتصب از میان همین مردم بوده و هستند. خوب یا بد.
آنچه مهم است ما با یک حرکت پلکانی به مردم سالاری می رسیم زیرا پایه های فرهنگی یک شبه اصلاح پذیر و تقویت نمی شوند. آزمون و خطاهای حاکمیتی و ملی که ناشی از اندیشه، رفتار و باورهای ماست به مرور زمان اصلاح و متحول می شود اگر ما اراده کنیم.
برای حفظ هر آنچه با خون دل به دست آورده ایم نباید پشت پا به داشته های خود بزنیم و تصور کنیم که انفعال و رویگردانی کارساز است. خیر، چنین نیست روند تاریخ و تحولات در جهان امروز هر چند در صنایع سرعت گرفته اما به همان نسبت در اخلاق و حس نوع دوستی عقب گرد داشته است.
پیشرفت و توسعه بدون اخلاقمداری همانند غذای بی مزه ای که اشتها را کور می کند. به مجلس آینده بیاندیشیم و میزان توانایی آن.
والسلام