گاهی شرایطی پیش می آید که ارائه ی تحلیلی واقع بینانه از انتخابات اهمیتی به مراتب فراتر از برگزاری آن پیدا می کند زیرا در چنین گذرگاه هایی شاهد رد و بدل شدن پیام هایی هستیم که مخاطب آن مردم ، مسئولین ، دوستان و دشمنان و همسایگان و آیندگان هستند.
اصولا کسانی که به تحلیل انتخابات می پردازند به چند گروه تقسیم می شوند . اول این خود مردم هستند که بر اساس دیده ها و شنیده ها و گمانه زنی ها تلاش می کنند به زعم خود تحلیلی که حداقل خودشان و همگنانشان را متقاعد سازد ارائه دهند و حتی المقدور دیگران را نیز با خود همراه سازند .
دوم رسانه های خارجی هستند که حتی اگر به آمارهای واقعی نیز استناد کنند نهایتا به گونه ای نتیجه گیری می کنند که منافع ملی کشور خودشان را تامین نمایند .نباید از نظر دور داشت که برخورداری برخی از رسانه های خارجی از پیشینه ای قابل اعتنا در خبررسانی و جریان سازی به آنان این قدرت را می بخشد که اذهان مخاطبان خود را به نتایجی خاص سمت و سو دهند .
سوم رسانه های داخلی هستند که تحلیل آنها معجونی از دانسته ها و ندانسته هاست چرا که به آمار دقیق دسترسی ندارند . قابل انکار نیست که به هر حال برای ارائه ی تحلیلی دقیق از انتخابات حتی دانستن این که مثلا چقدر آرای باطله داشته ایم و چه بخشی از آرای باطله می توانسته اند حاوی پیامی معنادار باشند ضروری به نظر می رسد .
چهارم تحلیلی که اتاق فکر جریان های باورمند به خط مشی دولت و نظام می توانند ارائه دهند زیرا این گروه به تمامی اطلاعات مورد نیاز برای ارائه ی تحلیلی واقع بینانه دسترسی دارند ، ضمن این که ملزم نیستند چنین تحلیلی را در اختیار رسانه ها و افکار عمومی قرار دهند تا احیانا مورد سوء استفاده قرار گیرد .از یک منظر می توان گفت همان گونه که زن و شوهر پس از مدتی زندگی و تعامل به شناختی نسبی از یکدیگر دست پیدا می کنند که به آنها برای عبور از تنگناهای زندگی و مواجهه با تهدیدهای مشترک یاری می رساند دولت و مردم نیز نمی توانند منکر دستیابی به شناختی هر چند نه چندان کامل از یکدیگر باشند و صد البته نشانه های چنین شناختی را می توان در شیب جمعیتی راهپیمایی ها ، انتخابات و مناسبت های گوناگون مشاهده کرد.
پس از هر انتخاباتی در هر کجای جهان با اما و اگرهایی مواجه می شویم که از جنس فرهنگ هر ملتی است . مثلا آمریکایی ها به رک گویی و بر زبان آوردن انگیزه های اقتصادی در جریان انتخابات شهره هستند و گاهی مشاجرات آنها به توهین های مشمئزکننده هم می کشد ولی نجابت ایرانی ها موجب می شود که خیلی از حرف های جدی در قالب تعارف و آرزو و تعریف و تمجیدهای خشک و خالی گنجانیده شود و همین مسئله شفافیت را به حاشیه می راند .
انتخابات در ایران با آمیزه ای از گرایش های دینی و مذهبی و ملی و قومی و قبیله ای همراه است که ظرف دو دهه ی گذشته گرایش های ملی چربش محسوس و قابل ملاحظه ای پیدا کرده و از غلظت رویکردهای دیگر کاسته شده است هر چند هنوز هم قومیت جایگاه خاص خود را در مناطق روستایی و عشایری دارد که در این دوره از انتخابات خود را نشان داد به همین دلیل نامزدهای انتخاباتی نیز سعی می کنند شعارهای خود را متناسب با رویکرد عمومی تعدیل کرده و از ایران و ایرانی و منافع ملی بیش از گذشته سخن بگویند تا اذهان اکثریت را به خود معطوف سازند .
سخن از ضرورت ارائه ی تحلیلی واقع بینانه از انتخابات بود . چنین تحلیلی می تواند مولفه های زیر را مطمح نظر قرار دهد
-مشخص کردن نامزدهای انتخاباتی از لحاظ سن ، تجربه ، وجاهت اجتماعی ، تحصیل و جایگاه علمی ، شغل ، سابقه ، وابستگی جناحی و حزبی و برخورداری مالی
- مشخص کردن افراد رد صلاحیت شده با لحاظ کردن تمامی ویژگی ها
- مشخص کردن این که چه کسانی می توانستند نامزد شوند ولی از اعلام نامزدی و ثبت نام خودداری کردند و علت خودداری آنها چه بود
- چند درصد از مردم در انتخابات شرکت کردند و میانگین سنی اغلب شرکت کنندگان چقدر بوده است .
- تفکیک آرای باطله از لحاظ محتوا و موضوع مورد اشاره قرار گرفته در برگه های رای
- تعیین این که بیشترین آرای باطله در چه حوزه هایی به ثبت رسیده است .
- چند درصد از شرکت کنندگان به فهرست ها و لیست های انتخاباتی توجه کرده و چند درصد انتخابی آگاهانه داشته و چند درصد به یک نفر رای داده اند. - حتی باید تحقیق شود که آرای به صندوق ریخته شده در بیمارستان ها ، خانه های سالمندان ، عشایر سیار ، پادگان ها ، مناطق فقیرنشین ، مناطق برخوردار ، روستاها ، شهرستان ها ، کلان شهرها و مرکز کشور چه وضعیتی داشته و وجوه ممیزه آنها چه بوده است .
- تحقیق شود که واکنش مردم به اعلام نتایج به گونه ای بوده که انتظار آن را داشته اند و یا این که برای آنها غیرمنتظره بوده است و مواردی از این قبیل ....
زمانی که تمامی این موارد با جزئیات آن در اختیار پژوهشگران دلسوز و بی طرف قرار گرفت ، اطلاعات در زمانی مشخص این افراد با گردانندگان کشور در قوای سه گانه نشستی مشترک و محرمانه برگزار کنند و یافته های خود را در میان بگذارند در چنین شرایطی است که می توان با در اختیار داشتن اطلاعات موثق در مورد نحوه ی تعامل با مردم به تصمیمات خردمندانه و مبتنی بر دلسوزی برای کشور رسید . نه کوچک نمایی و سیاه نمایی دردی از کشور دوا می کند و نه بزرگنمایی و تحلیل های مبتنی بر توهم و نگاه جانبدارانه و محافظه کارانه . خوبی انتخابات این است که در هر دوره از برگزاری آن دریچه ای برای نگاه جدی تر به مردم باز می شود .