اگر رسالت مطبوعات به ویژه رسالت روزنامهها براساس قانون اساسی و قانون مطبوعات تنویر افکار عمومی و نقد عملکرد دولت و مسئولان و انعکاس دیدگاهها و خواستههای مردم است مسئولان و مخاطبان میباید تحمل و صبوری صدای مخالفان و منتقدان را داشته باشند تا افکار عمومی تحت تأثیر گفتهها و ناگفتههای دشمنان انقلاب اسلامی و ایران عزیز قرار نگیرد و رویکرد نقدپذیری و نگاه اندیشگانی مردم به رسانههای داخلی باشد و نه خارجی که شربت گفتمانهای ظاهراً شیرین را با سموم جانکاه تغییر، به خورد مخاطب میدهند.
جنگ 12 روزه اخیر که حاصل آن مورد نقد بسیاری از تحلیلگران رسانهای است میتوانست اتفاق نیفتد همانگونه که جنگ تحمیلی 8 ساله صدام بعثی بر علیه مردم عزتمند و مسلمان ایران میتوانست اتفاق نیفتد.
مهم نتیجهای است که از عملکرد سیاسیون حاصل میشود هرچند براساس باورها و معیارهای اسلامی موظف بودن به تکلیف نیز امری اجتنابناپذیر است.
براساس روایات و نقلهای گذشته تاریخی امام حسین(ع) وقتی جنگ فریبخوردگان و یزیدیان را مقابل خود قریبالوقوع دید و برآوردی از تعداد لشکریان یزید و تجهیزات آنها کرد که در مقابل 72 تن یاران باوفای وی قابل مقایسه نبود خطاب به سران لشکر یزید فرمود: «من از راهی که آمدهام برمیگردم زیرا به دعوت مردم کوفه راهی شدهام ولی آنها جز تسلیم و پذیرفتن بیعت با یزید و یا جنگ، راه سومی را پیش پای سالار شهیدان کربلا نگذاشتند و آن شد که همه شهید شدند اما به اسارت ذلتبار و تسلیم ناحق تن ندادند.
اگر بعضیها بر این باورند که امروز آن زمان فرا رسیده است باید تفکر کنند و عواقب وخیم آن را پیشبینی نمایند و بدانند که اگر ما شیعیان به تأسی از امامان معصوم و باورهای دینی مذهبیامان امام حسین(ع) و واقعه عاشورا را به یاد داریم که در اوراق زرین تاریخ اسلام حریت و آزادگی را تداعی میکند صلح امام حسن(ع) را نیز با معاویه که بسیار فریبکارتر و ریاکارتر از فرزندش یزید بود فراموش نمیکنیم. و امروز در موازنه عقلای نظام، صلح شرافتمندانه بهتر از جنگ مصیبتبار است. هرچند زمانه فعلی با گذشتهای که از آن کمتر میدانیم بسیار متفاوت است و تنها جنگ آب کافی است تا شالوده بسیاری از ساختارهای ارزشی را به هم بریزد.
بدیهی است دستیابی به صلحی پایدار و شرافتمندانه و دست دادن به شیطان تبعات و خسارتهایی را در پی دارد که قابل پیشبینی نیست همانگونه که در صلح حدیبیه پیامبر اسلام(ص) با کفار و سران مکه به این نتیجه رسید که صلح بهتر از جنگ است اما آن صلح دروازه ورود اسلام به مکه و سپس به کشورهای جهان را باز نمود و فتح بزرگ را برای مسلمانان رقم زد.
ارزیابی و برآوردهای خسارات مالی و جانی ناشی از جنگ هر چند کار چندان سادهای نیست اما تجربه به ما آموخته است که دشمنان خونخوار و ناجوانمرد ما چه رژیم صهیونیستی باشد و چه آمریکا و یا کشورهای اروپائی وقتی پای جنگ به میان آید از چنگیز و هیتلر و آتیلا خونخوارتر و ناجوانمردترند زیرا کافی است جنایتهایی که در غزه و فلسطین مظلوم را روزانه رقم زدهاند ببینیم!
در این جهان هیچ مدینه فاضلهای در پیش روی نیست و اگر بتوان شرایط موجود را بهبود بخشید و دست به اصلاحاتی زد که رضایت مردم در تأمین معیشتشان به دست آید کار نسبتا بزرگی انجام شده است که آن جز با حفظ تمامیت ارضی، اتحاد مردم و روابط با کشورها امکانپذیر نیست.
ایران جامعهای یکدست به لحاظ باورها و سنتهای فرهنگی ندارد، قومیتها در شرایط فعلی توقعات و خواستههای خاصی هم دارند هر چند همه زیر یک پرچم متحد و مقابل دشمنان ایستادهاند.
جاسوسانی که همراه با رژیم صهیونیستی به ایران و ملت شریف ایران ضربه زدند و دست خیانت در دست دشمنان گذاشتند بیشتر انگیزه مالی داشتند که با تطمیع، تن به ذلت دادند وگرنه هیچ ایرانی حتی دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی اگر به اسلام و انقلاب هم باور نداشته باشند وطنفروش نمیشوند و دیدیم که خیال باطل دشمنان برای برهم زدن نظم و قانون در جنگ 12 روزه چنان رسانهای شد که حتی رسانههای دشمن هم به آن پرداختند و خبث طینت بدفرجامشان را در مقابل ملت علنی کردند و مردم فهیم و شریف ایران را به نادانی و نافهمی متهم نمودند.
اینک این سئوال مطرح است که تابآوری مردم در شرایط تحریم و سختیهای معیشتی و ناترازیهای به وجود آمده در مسائل رفاهی تا چه میزان است و آینده به کجا میرود؟
بدیهی است لجاجت و پای فشردن در روشهای ناصواب که آثار خسارتبار آن را شاهدیم از طرف بعضی متوهمان و کجفهمها موجب ضلالت و گمراهی و خسارات بیشتر است ما میتوانیم با حفظ اصول و باورهای اسلامی ایرانیان، راه معقول و واقعبینانهای را در دیپلماسی پیش گیریم و آن کنیم که خواجه نظامالملک کرد. میتوان امیرکبیر بود و دولت مستعجل نبود. میتوان از روش پیامبر اسلام(ص) در صلح حدیبیه درس گرفت و دروازههای فتح را گشود.
«میتوان بر درخت تهی از بار زدن پیوندی
میتوان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت
میتوان از میان فاصلهها را برداشت
دل من با دل تو هر دو بیزار از این فاصلههاست...»
والسلام