وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    افراط گرايي، خشونت و تروريسم

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 26 آذر 1399 506 0
    سرمقاله محمد عسلی 27 آذر 1399       افراط گرايي، خشونت و تروريسم

    هر جنايت و خونريزي خواه شخصي باشد يا دولتي ريشه در کينه ورزي، حسادت و فقر دارد. فقر معنوي از فقر مالي بدتر است زيرا افراط گرايي و تعصبات کورکورانه پوششي براي عقده گشايي و پر کردن خلاء دانايي است. دانستن به مفهوم دانش تجربي و يا فلسفي و يا از جنس علوم انساني و ديني نيست. دانستن به مفهوم قرآني آن تشخيص و درک خوبي از بدي و مهرباني از شرارت و کينه ورزي است.
    چه بسا دانشمندان و نويسندگان و هنرمندان بزرگ و مطرحي که دست به جنايت زده اند و چه بسا دينداران يهودي، مسيحي و مسلماني که در طول تاريخ جنايت هاي بسياري را مرتکب شده اند.
    به همان نسبت که چنگيز و اعقاب و بازمانده هاي او در ايران جنايت کرده اند، نادرشاه هم در هندوستان چنين کرده است. مغول ها چنگيز را قهرمان و کشورگشا مي دانند و ما نادرشاه را. اين قضاوت ها بر اساس يک تعلق و احساس ملي گرايي است و نه قضاوتي که تاريخ مي کند.
    آمريکايي ها و هم اروپائي ها خود را نژاد برتر، مترقي، صاحب مکتب هاي فلسفي و حاکميت دمکراتيک معرفي مي کنند و چنين احساسي دارند که بر دنيا بايد حکومت و مديريت کنند. اما از زماني که پايشان به کشورهاي عقب افتاده آسيايي و آفريقايي باز شده و توانسته اند به زور اسلحه بوميان را مرعوب کنند و جنايت هاي بسياري را در تاريخ رقم زنند به نام عمران و آباداني «استعمار» در واقع به استثمار پرداخته و خزانه دولتي و جيب هاي خود را پر کرده اند و هستي مردمان تحت ستم را به يغما برده اند.
    افراط گرايي و خشونت ريشه در انتقامجويي هم دارد. گروهايي که به تقليد از اربابان فئودال يا سرمايه دار و يا نظامي گري دست به اسلحه مي برند يا استعمار و استحمارزدايي مي کنند و يا باورمندان ديني که به تبعيت از يک ايدئولوژي مخالف با حق کشي، ستمگري ايجاد ترور و وحشت مي کنند زيرا قادر نيستند در مقابل غول سرمايه داري بايستند.
    خشونت گروهي مولود خشونت دولتي و خشونت نرم افزاري کامپيوتري است وقتي کساني به اين عقيده مي رسند که هويت ملي، مذهبي و علمي شان توسط دشمنان و مخالفان به خطر مي افتد و با دستمال حرير گلوي جوانانشان فشرده مي شود.
    جنگ چه براي دفاع از سرزمين و ارزش ها باشد و چه براي تجاوز و غارتگري همراه با خشونت است و عقده گشايي و کشتار. در جنگ نقل و نبات تقسيم نمي کنند، گلوله باران است و بمباران و وحشت و ترس از کشته شدن و به اسارت رفتن... مردمي که مدام در حال جنگ نظامي و يا جنگ اقتصادي و عقيدتي هستند با خنده و شادي روبرو نيستند.
    خشکسالي، زلزله، سيل، آتشفشان، سونامي و ملخ باران، همه بلاياي طبيعي هستند که ايجاد ترس، خشونت، دربدري، بي خانماني و فقر مي کنند. اين نوع از خشونت ها که انگيزه هاي متفاوتي نسبت به خشونت هاي ناشي از انتقامجويي و روان پريشي دارد با خشونت هاي ناشي از عوامل طبيعي هرچند متفاوتند اما بي شک در رفتار انسانها تأثيرگذارند.
    کساني که زير تيغ آفتاب در خط استوا و يا مناطق گرمسيري زندگي مي کنند در جدال با آب و هوا و وقايع طبيعي کمتر آرامش دارند با انگليسي هايي که در مناطق معتدل اروپايي کنار آب و جنگل هاي انبوه زندگي مي کنند.
    به سرزمين خودمان نگاه کنيم، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، اختلاف آب و هوا چنانست که مناطق کويري و خشک و کوهستاني ما تقريبا سه چهارم کل مناطق حاصلخيزمان است. همسايه هاي فقيري مانند پاکستان و افغانستان در شرق و کشورهاي تازه آزاد شده از اتحاد جماهير شوروي در شمال و در غرب عراق و ترکيه و در جنوب در مرزهاي آبي با کشور هاي قطر، امارات، کويت و يا دورتر عربستان، همه به نوعي درگير جنگ نظامي يا اقتصادي يا اختلافات داخلي هستند. ما از تمامي مرزهايمان مورد تهديد هستيم. تهديد از طريق حمل و نقل مواد مخدر، ورود مهاجران غير قانوني فراري از جنگ، قاچاق کالا، حملات پراکنده تروريست هاي جيره خوار با تطميع و تحريک عوامل يا کشورهاي خارجي که منافعشان در ايران از دست داده اند.
    خسارت هاي هزار ميليارد دلاري ناشي از جنگ تحميلي 8 ساله و خانواده هاي شهدايي که هنوز حس انتقامجويي از عوامل و محرک هاي جنگ افروزي در قلبشان موج مي زند.
    حال با اين شرايط امنيت و آرامش در کشور ما با امنيت و آرامش در آمريکا و کشورهاي اروپايي و يا ژاپن و کره و امثالهم هم جنس و مساوي نيست.
    افراط گرايي، خشونت و تروريسم سه ضلع يک مثلث شوم هستند که حيات انسانها را به خطر مي اندازند هرچند ناشي از عوامل عديده اي باشد که الزامات شرايط جهاني است.
    آمريکا و کشورهاي اروپايي و هم امپرياليسم شرق براي پاسخگويي به نيازهاي مالي و حفظ اقتدار نظامي و سلطه بر کشورهاي ديگر چاره اي جز اين ندارند که به جاي صادرات تکنولوژي و کارخانه، دولت ها را تشويق کنند که از آنها اسلحه بخرند. به هر ميزان که اسلحه خريداري مي شود به همان اندازه و بلکه بيشتر نفوذ و سلطه کارشناسان خارجي براي آموزش و شناسايي نقاط استراتژيک نظامي افزايش مي يابد.
    و کار به جائي مي رسد که وقتي بين ايران و يکي از کشورهاي همسايه به هر دليل جنگي در مي گيرد رژيم صهيونيستي و يا آمريکا براي نابودي دو کشور دست به کار مي شوند و گراي مناطق حساس هر دو کشور را در نقشه هاي نظامي که دارند کافي است با شروطي به ديگر کشورها و يا هر دو کشور آدرس و گراي مناطق جنگي را تقديم کنند تا سرزميني سوخته حاصل کار آنها باشد با جنگي که بعد از تمام شدن، هر دو کشور نياز به بازسازي و ترميم خرابي ها و خريد سلاح هاي مدرن داشته باشند و چنين است که چرخ کارخانجات اسلحه سازي مدام در طول ساليان مي چرخد.
    حال با چنين وضعيت و شرايطي کدام آرامش مي تواند ملت يا ملت هايي را از حس انتقامجويي و تأسي به شرايط جنگي باز دارد؟
    تنها راه خودکفايي است، خودکفايي به مفهوم عدم نياز به تيراندازاني که هويت، فرهنگ، منابع انساني و معدني و مالي ما را نشانه رفته اند و همانند سگ هاي گرسنه و تربيت شده اي که منتظر شليک حرکت هستند.
    اگر در خيابان و کوچه شاهد دعواهايي بر سر هيچ هستيم، اگر در اثر تصادف دو اتومبيل به جاي حضور پليس دو نفر با هم دعوا مي کنند، اگر اختلافات زن و شوهري منجر به خشونت و جدايي مي شود و اگر پرونده هاي جرم و جنايت و تخلفات از قانون مدام افزايش مي يابد نشانه هايي از شرايطي است که موجب دلواپسي، اضطراب، نااميدي، فقر ناشي از قضاوت هاي ناآگاهانه مي گردد ريشه در مسايل سياسي، اقتصادي و فرهنگي هم دارد.
    به عنوان مثال ترور شهيدان بزرگواري چون سردار رشيد سليماني و دانشمند متعهد فخري زاده مي گردد در دل همه ما حس انتقامجويي و انتقام گيري چونان آتشي روشن در زير خاکستر زبانه مي کشد.
    اگر آمريکا 40 سال تحريم هاي ظالمانه را به ما تحميل مي کند و از اين تحريم ها روح و روان و اقتصاد و زندگي ما متحمل ضرر و خسارت مي گردد ما در انتظار روزي هستيم که بتوانيم تقاص نمائيم. اين يک واقعيت است که نمي توان از آن غافل شد.
    به هر تقدير خشونت و ترور في نفسه در ضمير آگاه و وجدان بشريت پسنديده نيست. حتي خداوند در قرآن مي فرمايد: «خداوند جهاد را بر شما واجب کرد، براي دفاع، هرچند شما کراهت داريد...»
    اگر دنيا به صلح مي انديشد و مردم جهان طالب صلح و آرامشند بايد عوامل تهييج کننده و پذيرنده ترور و وحشت را از ميان بردارند و به تمام عواملي که موجب فاصله طبقاتي، فقر، کينه جويي، جنگ و استعمار و استثمار مي شوند دامن نزنند و آن را تشديد نکنند زيرا نمي توان از مهاجران سوري که در اروپا پذيرفته شده اند براي کار ارزان و استثماري به شيوه و شکل ديگر انتظار انتقامجويي نداشت.
    والسلام

    شماره روزنامه:7083
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در چهارشنبه, 26 آذر 1399

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3